📚برشی از یک کتاب:
🔸🔹در بسیاری از شوخی ها و شیطنت هایش هم هدف های والای اموزشی و تربیتی را دنبال می کرد.
▪️مثلا روزی این روایت از پیامبر را برایمان تعریف کرد که:🔻
▫️پیامبر (ص) فرموده است در معراج، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد
و هر دستی هزار هزار انگشت و هر انگشتی هزار هزار بند دارد.
ان ملک گفت:🔻
🔸 من حساب قطرات باران را ثبت
می کنم که چند قطره در صحرا و چند قطره در دریا می بارد تعداد قطرات باران از ابتدای خلقت تا حال را می دانم.
🔹 ولی حسابی است که من از محاسبه ی ان ناتوانم.
رسول خدا(ص) فرمود: 🔻
▪️ان چیست؟
▫️عرض کرد یا رسول الله!
🔹هر گاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند، من از محاسبه ی ثواب صلوات عاجزم.
🔸بعد از تعریف این روایت با خنده گفت:
🔹بچه ها بیایید این فرشته را دستپاچه کنیم!
🔸تا می توانید صلوات بفرستید!
🔹این فرشته نمی داند که چطور بشمارد!
🔸با این کار بچه ها را تشویق به مداومت بر ذکر صلوات می کرد.
🔸🔹حسین معلم قابلی بود.
راوی: عظیم محمود زاده
📚منبع: کتاب اسمان خبری است، ص 49 و 50
#خاطرات_شهدا
#شهید_حسین_خبری
🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀
https://eitaa.com/katab313