📚برشی از یک کتاب:
مغازه اش سر نبش کوچه بود.
پنجره های مغازه را طوری تعبیه کرده بود که اقایان از پنجره مقابل که سمت خیابان بود سفارش می دادند و خانم ها از پنجره ی کناری که در کوچه بود.
با این کار، هم صف زن و مرد را جدا کرده بود.
و هم خودش رو دررو با خانم ها نبود و نگاهش به ان ها نمی افتاد.
راوی: محمد حسین درچین( مشتری مغازه)
📚منبع: کتاب جوانمرد قصاب ص 19
#خاطرات_شهدا
#شهید_عبدالحسین_کیانی
🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀
https://eitaa.com/katab313