بسم رب العشاق مرتضی که از خونه شهید علمدار اومد یک سره از خانواده شهید تعریف میکرد منم هی حسرتم بیشتر میشد تا دوروز بعد ساعت ۱بعدازظهر زنگ زد خونه -الو مرتضی: سلام خانم خسته نباشی -مرسی توام خسته نباشی مرتضی:یسناـجان ساعت ۴آماده باش میام دنبالت بریم خونه شهید علمدار -واقعا؟ مرتضی : نه پس شوخی میکنم -وای مرسی عشق من شب که از دیدار برگشتیم سرسیدم برداشتم خلاصه زندگی شهید نوشتم شهید علمدار متولد ۱۵بهمن ۴۵هست دومین فرزند خانواده علمدار و اولین فرزند پسر خانواده بوده انقدر درسخوان بوده که در ۱۶سالگی راهی دانشگاه شد در ۱۸سالگی راهی جبهه شد در والفجر ۱۰جانبازشد سرانجام در ۱۱دی ۷۵به جمع یاران شهیدش شتافت این شهید شاخص بسیج مداحان است نام نویسنده :بانو.....ش رمان های زیبای مذهبی شهدایی👆