˚˙༓࿇༓˙˚˙༓⚘࿇⚘༓˙˚˙༓࿇༓˙˚ ( سلام خاطره من ) یک روز وقتی داشتم از مدرسه بر میگشتم و هوا خیلی گرم بود یک پیر زن رو دیدم که یک کیسه همراه داشت به نظر سنگین بود چون هواهم خیلی گرم بود پیرزن وایساده بود و خیلی خسته شده بود. من خودم تازه از مدرسه داشتم میامدم وخیلی هم خسته بودم ولی خیلی دلم واسه پیر زن سوخت آخه نمتونست تو اون گرما اون کیسه رو بببره واسه همون رفتم جلو و کمکش کردم. و کیسشو تا سر کوچشون رسوندم. اسم من: محمد جواد نام و نام خانوادگی: جاوید پایه: چهارم نام آموزشگاه: مهر مادر ناحیه / منطقه: تبادکان شهرستان: موضوع خدمت : خدمت به دیگران کمک به یک پیر زن تاریخ انجام خدمت: ۱۴۰۱/۳/۱۰ توضیح مختصر پیرامون خدمت یک روز هنگام برگشت به خانه در هوای گرم به پیرزنی کمک کردم تا کیسه اش را حمل کند. صفحه مجازی اطلاع‌رسانی پویش @khademaneh_kh