🌱
به نام سمیع
" علی رهبر"
لحظه هایی از امشب ( یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ )
از خودم بسیار دلخور بودم و این ساده را
سرودم
:
من پرم از آرزوهای قشنگ
می پرد مثل گلوله از تفنگ
آرزوهایی برون از خاک ها
مثل چمران مست رنگ تاک ها
آرزوهایی نهان در جسم من
که دگرگون شد از آنها اسم من
من دو گوش تیز دارم در سرم
اولی مال زمین و دلبرم
دومی دائم نگاهش خاک نیست
سینه اش در عشق دنیا چاک نیست
در سمع الله من بعد از رکوع
می رود در عشق سجده در خشوع
تا مگر از یمن پیغام سروش
زنده گردد عشق پنهان در خروش
پر شده گوشم ولی از صد صدا
راه را مسدود کرده بر خدا
گوش ها لبریز صوت آب و نان
صد گلایه از خدا و این و آن
گوش نا محرم نباشد آشنا
بشنود لبیک را با ربنا
آسمانی گوش من معیوب شد
زیر آواز زمین مغلوب شد
شد اسیر نغمه های شوخ و شنگ
می کند دل را مثال خشم سنگ
بعد میگوید نمی آید جواب
در نیایش من شدم مردود باب
استجیبوی خدا را گوش کن
بعد ، ادعونی را در آغوش کن
کی جوابم داده ای ای بند خاک
تا جوابت را دهم در این مغاک ؟
کانال کشتی طوفانها
لینک کانال:
https://eitaa.com/keshtitoofanha
.