⛔️جگر شیر نداری سفر عشق نرو! 🛑 کجا آمده‌ای؟ حواست هست؟ این راهی است که زینب و ام کلثوم در آن قدم گذاشته‌اند. تنیده به رنج و دردها است! جز با این سختی‌ها، این مسیر تفسیر نمی‌شود! 🔻با قدم‌های رقیه و سکینه همراه شدی! قدم‌های دوان دوان؛ میان خار مغیلان! با همسفریِ نامردان! استقبال سرد شامیان هنوز در خاطر این راه تداعی می‌شود... ⚡️این سفرِ عشق است. لیاقت می‌خواهد. ارزان به دستت داده‌اند. ارزان از دست نده! آرام و با طمأنینه گام بردار. مثل گام‌های خسته‌ی زینب و رقیه که مجبور به دویدن نیستی! آرام آرام گام بردار. این گام‌ها با تو سخن می‌گویند. 🔸«گامها» دیده‌ها و شنیده‌ها دارند. حرف‌ها در دل نگه داشته‌اند و چشم به راه یک هم‌صحبت، که سر صحبت را با او باز کنند؛ خاطره‌ها دارند؛ از قدم‌های سستی که با حسین پیش آمدند و نیمه‌ی راه، در تاریکی شب، پا پس کشیدند و فرار کردند؛ از سپاهیانی که رفته رفته رنگ عوض می‌کردند و در سپاه دشمن گرد می‌آمدند... 🔸گام‌ها با تو سخن می‌گویند. از تو سؤال دارند: چطور قدم بر می‌داری که تو را حقیقتاً به حسین (علیه السلام) نزدیک کند؟ اهل گام‌های مهمل و بی‌معنایی؟ نمی‌دانی چرا اینجا آمده‌ای؟ برایت مهم نیست که این گام‌ها به کجا ختم می‌شود؟ ⚠️ اشتباه آمده‌ای! هم قدمی کاروان حسین سفر خطرناکی است. کمتر کسی آخر این راه را دیده است! آخر راه قربانی شدن است! اگر قرار است با این کاروان همراه بشوی باید از همه چیز خوت دست بشویی... 👈 اگر قرار است مثل آن‌همه یاران نیمه‌راه حسین (علیه السلام) باشی که تعارفی با کاروان حسین همراه شدند و پسِ پرده‌ی شب خودشان را استتار کردند و مخفیانه فرار کردند، بهتر که هیچ نیایی! چون شاید در میانه‌ی راه ندای «هل من ناصر» امامت را بشنوی! آن‌جاست که راه پس و پیش نداری جز اینکه یا هستی‌ات را فدا کنی و یا گرفتار عذاب دوزخ شوی! 🍂 بار اضافه‌ات را رها کن. چند قدمی با این قافله همراه شو. گام‌ها با تو حرف‌ها دارند. با تو سخن می‌گویند... ✅ گام به گام تا رسیدن به سر مقصد ارباب دو عالم، حسین (علیه السلام) 📗@ketab7d