📚📚📚 📖📓📖📖📓📖📓📖📓📖📓 هورم‌هب به اورشلیم بازگشت، جایی‌که مملو از پناهندگانی از سرزمین هم‌مرز بود. او غلات و دیگ‌های خوراک‌پزیشان را بار دیگر به خودشان فروخت. با انجام این‌کار آن‌ها جامه‌هایشان را ازهم دریدند و فریاد زدند: «این دزدان از خبیری‌ها بدترند!» بااین‌وجود آن‌ها متحمل رنج و سختی نگشتند زیرا می‌توانستند از معابد، بازرگانان و مالیات‌‌چیانی که از سراسر سوریه به اورشلیم سرازیر شده بودند، وام گیرند. بدین‌سان هورم‌هب غنایم را به طلا و نقره تبدیل نمود و آن‌ها را در میان سربازانش تقسیم نمود. در آن هنگام دریافتم چرا اغلب زخمیان، علی‌رغم مراقبت‌های من مردند، سربازان به آن‌ها آب و غذا نمی‌دادند تا بمیرند. بدین‌ترتیب، سهم بیشتری از غنایم نصیبشان می‌گشت. از سوی دیگر جامه‌ها، سلاح‌ها و اشیا ارزشمندی را که مجروحان به همراه داشتند از آنان می‌ربودند. عجیب‌‌تر آنکه جراحان غیرمتخصص نیز مایل بودند سربازان را در جنگ همراهی نمایند، بدین‌ترتیب به‌رغم عدم صلاحیتشان با ثروت هنگفتی باز می‌گشتند. 📖📓📖📖📓📖📓📖📓📖📓 📚سینوهه 🖋میکاوالتاری 📚 @ketab_Et