زبان سخن گفتن نداشت؟ داشت؛ من در کربلا زبانی فصیح تر از زبان او نیافتم. چه شیوا و زیبا پیام حسین علیه السلام را در گوش عالم زمزمه کرد! ضعیف بود؟ نه! قوی بود که قوی ترین کماندار را به میدان رزمش فرستادند. توان راه رفتن نداشت؟ چرا! داشت؛ اگر نداشت، چگونه هنوز هم همه ی ما را راهبری می کند؟ کودک بود؟ نه! بزرگان، همه در محضر او احساس کوچکی که نه، احساس نیستی می کنند. پس که بود؟ علی بود. اصغر، نه عنوان کوچکی اش، نه نشان کودکی اش بود. به او اصغر گفتند چون زمان توقفش در عالم،کوتاه تر از همه ی کربلاییان بود.🥺😭 ................................................... کتابهای آقای عباسی ولدی دیگه نیازی به معرفی ندارند، متن های ادبی جذاب و گیرا که به دل می نشیند. چون حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. اینم کتاب تازه چاپ شده آقای عباسی ولدی که حکایت کربلا از زبان رباب علیها السلام و متناسب با امروز است. ................................................... پیشنهاد نوشت: این کتابو بگیرید و توخلوتتون با صدای بلند برای خودتون بخونید، به نظرم با سطر سطرش میشه از نظر بعد زمانی تا خود روز واقعه و از نظر بعد مکانی تا خود کربلا پرواز کرد.😭😭😭 eitaa.com/hunyabooks