💢مهریه همسر سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی... 🔸آمد خواستگاری با یک جلد قرآن و مفاتیح رساله امام را قبلا آورده بود یک برگه بزرگ آورد بیرون و بسم الله گفت... 🔹شرایطش را نوشته بود همه اش از جبهه و ماموریت و مجروحیت و شهادت گفته بود و اینکه من با شرایط سخت حاج یونس بسازم تا با هم ازدواج کنیم شرط کرده بود مراسم عقد توی مسجد باشد... 🔸گفتم من فقط دوست دارم مهریه ام یک جلد قرآن باشد. 🔹گفت نه یک جلد قرآن نمی شود یک جلد قرآن با یک دوره کتاب های شهید مطهری... 🔸همه را دعوت کرده بود مسجد از سپاه کرمان هم آمده بودند دعای کمیل که تمام شد عاقد توی جمعیت دنبالم می گشت تازه فهمیدند مراسم عقد حاج یونس است... 🔹یک قدح آب آورد گفت روایت است هر کس شب عروسی اش پای زنش را بشوید و آبش را در خانه بریزد تا عمر دارند خیر و برکت از خانه شان نمی رود... 🔸به شوخی گفتم پاهای من کثیف نیست گفت مهم این است که ما به روایت عمل کنیم... 🔹سه روز قبل از محرم عروسی کردیم وضو گرفتیم و دعای کمیل توسل و زیارت عاشورا خواندیم... 🔸گفت من دعا می کنم تو آمین بگو اول شهادت دوم حج ناگهانی سوم اینکه بچه اولش پسر باشد و اسمش را بگذارد مصطفی همه اش مستجاب شد... ✍راوی خانم طاهره زنگی آبادی همسر سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی... @Modafeaneharaam