📙 🖋 🔹این رمان روایت داستان زندگی زن و مردی است که یکی از بادیه و دیگری از شهر به رسم عشق با هم آمیخته‌اند. ادامه‌ روزهای عاشقانه‌شان مصادف است با آخرین روزهای حضور رسول خدا در مکه. زن به انتظار تولد نوزادی بی‌قرار است و مرد که پسر صحراست مهارتی در رد زدن دارد. طفل و ردی که مرد باید برای پیدا کردن رسول خدا بزند، مرد و زن را با یکی از مهم‌ترین فصل‌های زندگی پیامبر گره می‌زند و سفر ناگزیری که برایشان پیش می‌آید، داستان پر فراز و نشیبی از زندگی‌شان برایمان می‌سازد. 🍉برشی از کتاب: می گوید: به خدایان سوگند رد آن ها در پای همین کوه پیان یافته بود. متعجب و سردرگم با چشم هایش اطراف را می کاود و به هر سویی نظر می اندازد تا بتواند برای ادعایش گواهی پیدا کند. چیزی وجود ندارد؛ نه غار دیگری هست و نه اثری از موجود زنده دیگری. حارث نمی تواند باور کند اشتباه کرده است. ابوسفیان که تا چند لحظه قبل امیدوار به یافتن محمد بود و مدام نقشه های مختلفی برای قتل او در ذهنش مرور می کرد خونش به جوش می آمد و... 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: جوان👨🏻👩🏻🧔🏻🧕🏻 تهیه کتاب : 🔗http://ketabejamkaran.ir/72084 📕📕📕📕📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran