ا❁﷽❁ا 🍉 #برشی_از_کتاب #کتاب_هفته حسین صاحب ساباط، عیال و اطفالی داشت؛ وی به آزار فلج مبتلا شده بود، مدتی گذشت که قدرت بر قیام نداشت و عیال و اطفالش هنگام حاجت، او را برمی داشتند، به سبب طول زمان مرض او، خانواده‌اش در شدت و حاجت افتادند، به فقر و فاقه، مبتلا و به خلق محتاج شدند. سال هفتصدوبیست، در نیمه شبی، پسر و عیال او بیدار شدند، دیدند از خانه و بام، نوری ساطع است؛ به نحوی که دیده را می‌رباید و خیره می‌کند. ایشان به حسین گفتند: چه خبر است؟ گفت: امام زمان- عجّل اللّه فرجه- نزد من آمد و فرمود: ای حسین برخیز! عرض کردم: سیّد من، می بینی که نمی توانم برخیزم. دست مرا گرفت و برخیزاند، در حال، مرضم زایل گشت و صحیح شدم و به من فرمود: این ساباط راه من است که به این راه به زیارت جدّ خود می روم و در آن را هر شب ببند. 📙 #عبقری_الحسان 🖋 #علی‌اکبر_نهاوندی 🛒 http://ketabejamkaran.ir/756 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran