🔹🔸ا❁﷽❁ا🔸🔹
🎉
#مسابقه داستان 12 کلمه ای🎉
🥈نفرات دوم از بین شرکتکنندهگان ایتا
💠خانم زهرا سپهکار:
✍️_بسته ی کمک همدلانه به دست کودک یتیمی رسید....
ساعت ظهور یک ساعت جلو کشیده شد.
✍️_ظهر، سوریه، شب لبنان،
صبح بغداد.
قاسم در پی قائم بود نه ما.
💠خانم مهین سبحانی:
✍️جمعه گفت :من مهمترینم.
شنبه گفت : چرااا؟
گفت: یه روز تو تقویما مینویسن ظهور.
💠آقای محمود سوری:
✍️باحسرت گفت:
- از همهی درس عربی، فقط یکی را عشق است: مفرد مذکّر غایب.
✍️صبح جمعه بود.
- کجا؟
- دعای ندبه.
- دیگر چه نیازی به ندبه؛ صاحب دعا آمده.
💠خانم سمیه خالقی:
✍️فاطمه گفت:«چراجمعهها خونه تکونی میکنیم؟»
مادر لبخند زد:«شاید این جمعه بیان.»
💠آقای سلطانعلی جمشیدی:
✍️موضوع: می خواهید در آینده چه کاره شوید؟
_سرباز امام زمان(عج).
این بود انشاء من.
📗📗📗📗📗
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran