ا❁﷽❁ا 📙 🖋 📚کتاب مهمان کارون داستان را روایت می کند که رابطه ای عاطفی و خاص بین شان برقرار است. جنگ در اوج است و شور عجیبی در کشور بر پاست. با لو رفتن توسط ستون پنجم و آغاز همه خانواده‌هایی که عزیزان شان در جبهه درگیر هستند نگران و مضطرب اوضاع را رصد می کنند. 📖عباس و علیرضا بیش از این که پدر و پسر باشند دوست و رفیق بوده اند. علیرضا همیشه کمک کار پدر بوده است. جنگ بین این دو رفیق فاصله انداخته و پدر، با وجود اینکه پسرش از شروع جنگ در جبهه بوده برای علیرضا بی تاب است. رؤیای شبانه پدر، او را بی تاب تر می کند. بی تابی که مثل خوره به جانش افتاده و فقط می خواهد برای یکبار هم که شده صورت زیبای پسر را ببیند و او را در آغوش کشد. عباس شیراز را به طرف اهواز ترک می کند. جای پسر را بلد نیست و به همین خاطر، ناچار است مقر به مقر و گردان به گردان دنبال دردانه اش بگردد… 📘 روایت دلتنگی و شیدایی پدر و مادرهایی است که با تاسی از امام عاشقان (علیه السلام) دردانه های خود را به مسلخ عشق فرستاده اند و صبوری را پیشه خود ساخته اند. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/136010 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran