در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب کتاب "سه دیدار" در جلد نخست خود با عنوان «رجعت به ریشه ها» داستان بلندی از زندگی #امام
📚 (۱) _ طلبۀ جوان! آیا منظورتان این است که اصولاً، من، موجودِ هدف گم کرده ای هستم؟ _ خیر، هدفِ شما برای کوتاه مدّت خوب است که بنده به عنوانِ یک طلبۀ کوچکِ جست وجوگر، به این هدف اعتقاد دارم امّا روش تان را برای رسیدن به این هدف، روشی درست نمی دانم. شما، با دقّت و قدرت، به نقاطِ ضربه پذیرِ رضاخان ضربه نمی زنید بلکه ضربه هایتان را غالبا،ً به سوی او و دیگران، بی هوا پرتاب می کنید. شما در سنگرِ مشروطیّت ایستاده اید امّا یکی از رهبرانِ ما، سال ها پیش، از مشروعیّت سخن گفته است و در اسلام، شرع مُقدّمِ بر شرط است. شما، به اعتقادِ این بندۀ ناچیز، این جنگ را خواهید باخت و رضاخان، به هر عنوان خواهد ماند و بساطِ قُلدری اش را پهن خواهد کرد و ما را بار دیگر چنان که ماهِ قبل فرمودید از چاله به چاه خواهد انداخت؛ شاید به این دلیل که آقای مدرّس، تنهای تنها هستند و همراهانشان، اهل یک جنگِ قطعی نیستند و در عین حال، آقای مدرّس، گرچه به سنگرِ ظلم حمله می کند امّا از سنگرِ عدل به سنگرِ ظلم نمی تازد. در این مشروطیّت، چیزی نیست که چیزی باشد… . _ مانعی ندارد که اسم شریفتان را بپرسم؟ _ بنده روح الله موسوی خمینی هستم. از قم به تهران می آیم. البته به ندرت. 📚 برشی از کتاب (۲) حاج آقا روح الله، آرام از نیمه درِ گشوده شده برای او، پا به درون اتاق کار شاه گذاشت. محسوساً، من باب احتیاط، کوشید که بدنش و عبایش به جایی ساییده نشود. ایستاد و آرام و با وقار گفت: سلامٌ علیکم! - سلام. خوش آمدید آقا. روی همان صندلی بنشینید. - ایستاده آسوده ام! این عریضه را آیت الله العظمی بروجردی، مرجع تقلید شیعیان و سرپرست حوزه علمیه قم، حضورتان تقدیم داشتند. شاه مدتی او را نگاه کرد و بعد با صدایی که درآن ته لرزشی حس میشد، گفت: رسم است که همه مردم ایران، با هر مقام و منزلتی، بنا به سنت، مرا «اعلی حضرت» بنامند. شما از چنین رسم متداولی باخبر نیستید؟ -در نظر ما طلاب حقیر حوزه های علمیه، «محضر اعلا» تنها و تنها محضر ذات حق تبارک و تعالی است. ➖➖➖➖ سفارش کتاب از طریق آی دی:👇 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam (ره) •┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046