- - .. فلما رآه قام لیدنو منه فیسأله ذلک، فقال له: تنح! عافاک الله، و أشار الیه بیده تنح! عافاک الله، و أشار الیه بیده تنح! عافاک الله ثلاث مرات.. _______ از ابوهاشم جعفری نقل شده که گفت: مردی از اهل سامرا بیماری جذام گرفت، و زندگیش ناگوار شد، روزی نزد ابوعلی فهری نشسته بود، و از بیماری خود شکوه می‌کرد، فهری به او گفت: اگر روزی نزد امام هادی علیه‌السلام بروی، و بخواهی که برایت دعا کند، امیدوارم بهبود یابی. آن‌مرد روزی در وقت بازگشت امام علیه‌السلام از قصر متوکل، در راه او نشست، چون امام علیه‌السلام را دید، برخاست تا نزدیک شود و درخواست کند، که امام علیه‌السلام سه بار با اشاره دست، فرمود: کنار برو، خدا شفایت دهد. آن مرد برگشت، و جرات نکرد که نزدیک شود، در راه فهری را دید، و جریان و فرموده امام علیه‌السلام را برای او گفت: فهری گفت: امام علیه‌السلام، پیش از آن که تو بخواهی برایت دعا کرده است، برو که به زودی شفا میابی. مرد به خانه خود برگشت، و شب را گذراند، چون صبح شد، در بدن خود هیچ اثری از بیماری ندید! 📚الثاقب في المناقب، طوسي، ص٥٥٤ پ‌ن: امام موقعیت را در نظر داشت فلذا آن مرد را با روی باز تحویل نگرفت بخاطر حفظ جان خودش تا عمّال حکومت آن را منتسب به امام ندانند، پس فرمود تنّح عافاک الله - برو خدا شفات بده.. شاید در ظاهر رد کردن سائل بود اما در باطن دعا برای آن که به حقیقت پیوست.