- - روایت کردند که روزی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نشسته بودند که یکی از محبان و شیعیان آمد خدمت حضرت، آن بزرگوار فرمودند: ای فلانی برادرت مسلمان شد! زمانی که از فلان مکان عبور می‌نمودید، شیری سر راه شما را گرفت نعره‌ای کشید که بدن بلرزید، برادرت نزدیک بود جان بدهد، تو اسم مرا مذکور ساختی که ما از شیعیان حضرتیم، شیر سر بر زمین کشید و از شما گذشت برادرت گفت امامی که اسمش اینقدر تاثیر دارد که شیر درنده به واسطه اسم او از خون ما گذشت یقین است که او امام بر حق است و خلاف ندارد، شهادتین گفت و اقرار به امامت ما کرد! آن مرد عرض کرد آیا شما چه دانستید؟ [شما از کجا دانستید برادرم مسلمان شده] حضرت فرمود: ای فلان یک چشم و یک گوش ما همیشه در پیش شیعیان ماست، کسی که ایشان را آزار می کند ما را آزار داده است و بالعکس، ما علم داریم به احوال شیعیان بطور احاطه نه بطریق اخبار بدان قبل از آنی که برادرت مسلمان شود ما عالِم بودیم به مسلمان شدن او ،زیرا که اسم او در دفتر ما که اسم شیعیان ماست ثبت بود! 📚 مقتل ق۱۳ كتابخانه‌مجلس، ص۳۶ @ketabkhaneh_fazael