📎 🔖قسمتی از کتاب ... «جذب و استخدام بی‌شعورها در هر کشوری بخشی از فعالیت‌های دولت مرکزی است. دلیلش هم خیلی ساده است. دولت قدرت عمل زیادی در شکل‌دهی روش زندگی ما دارد و بی‌شعورها هم بدشان نمی‌آید از قدرت؛ مخصوصا قدرتی که با آن بشود به دیگران گفت «بخوان و بنویس» تا از این طریق این آدم‌ها را بتوان به استخدام دولت درآورد. دولت از دو بخش بزرگ تشکیل می‌شود: اول سیاستمدارها؛ یعنی صاحب‌منصب‌های منتخب ما که فکر می‌کنند دولت را اداره می‌کنند. دوم سیستم بوروکراتیک فسیل‌شده؛ یعنی همان کسانی که واقعا دولت را می‌گردانند. هر دویِ این بخش‌ها بی‌شعورها را جذب می‌کند و به‌این‌ترتیب خودشان هم قربانی بی‌شعوری می‌شوند. البته شاید ما رغبتی به پذیرفتن این واقعیت که سناتورها، نمایندگان مجلس و قانون‌گذاران محلی‌مان بی‌شعورند نداشته باشیم، به‌ویژه اگر خودمان به آن‌ها رأی داده باشیم، اما در بیش‌ترِ انتخابات‌ها، انتخاب واقعی ناممکن یا غیرممکن است. در انتخابات فقط این امکان پابرجاست که به نامزدی که خطرش را کم‌تر احساس می‌کنیم، رأی بدهیم. آیا دولت منتخب ما خود تبدیل به بخشی از توطئه‌ی بی‌شعوری شده است؟»