🔶 با فراز و فرودهای بیشمار نسرین بانو، همراه شدم و عمیقا درک کردم آرامش اکنون ما از خم شدن راستقامتانی چون بهمن بوده و هست ...
عمیقا غصه خوردم و اشک ریختم.
صبوری مادر، مادرشوهر، خواهرها و تکتک زنان داستان، که هر کدام به تنهایی مثنوی هفتاد من خواهد بود اگر قلمی یارای نوشتن را داشته باشد.
از همبستگی و دلدادگی خانوادهها در آن دوران لذت بردم و البته غبطه خوردم به حال امروز خانوادهها ... که خود را از هم پنهان میکنند و هرکس در لاک تنهایی خود فرو رفته است.
بقدری کتاب عالی روایت و نوشته شده بود که تو را مجاب میکرد تا انتهایش بخوانی بدون مکث.
و در آخر ...
انتخاب اسم ساجی برای کتاب بسیار به جا بود.