کتاب متاب🌿📖
آن سوی مرگ✨🌚 کتاب #آن_سوی_مرگ دربردارنده سه خاطره درباره تجربه مرگ و حاصل مصاحبه رو در رو با افرادی
بریده ای از کتاب ✨🌼 دلم می‌خواست در نقطه‌ای توقف کنم؛ ولی قادر نبودم. حتی ذره‌ای از سرعتم کاسته نمی‌شد... در جایی..در جایی از آن کهکشان🪐، ناگهان به پایین نگاه کردم. بخارات سیاه و داغی را دیدم که از فرسنگ‌ها دورتر، به سمت بالا جریان داشت... گرمایش را حتی از آن فاصله دور، حس می‌کردم...انگار به دهانه تنوری داغ نزدیک شده باشم. آن بخارات، از روی اقیانوس عظیمی از سیاهی بلند می‌شدند که درونش از تاریکی پر شده بود. یک جور تاریکی رونده و غلیظ.. شبیه ژله‌ای ضخیم و سیاه.. سیاه‌تر از سیاهی؛ تاریک‌تر از تاریکی.. در مرکز این اقیانوس تاریکی، گودالی بسیار بزرگ و عمیق وجود داشت. شاید میلیاردها برابر وسعت یا حجم منظومه شمسی. موج‌های سیال تاریکی، به سمت دهانه این گودال پیش می‌رفتند؛ قدری دورش می‌چرخیدند و بعد به داخل گودی کشیده می‌شدند…🌱🌱🌱 🕊