در بخشی از کتاب میخوانیم:🌸✨ «من شیفته‌ی این خاکم.. رسیدنمان به عراق، برایم حکم ماهی تشنه لبی را دارد که به اقیانوس افتاده است.»🌱 صدایم را صاف کردم و گفتم:«خب ما که آمدیم، دیگر نباید غصه‌دار باشی!» اشکِ چشمانش را پاک کرد🥺 و درحالی‌که نگاهش را می‌دزدید، گفت:«رخشنده! من دیگر نمی‌توانم و نمی‌خواهم به تبریز برگردم، می‌خواهم همین‌جا بمانم.. اگر برگردم، تلف می‌شوم...🌻🌾 به قلم✍محمد هادی اصفهانی