🔺️توضیحات : #برشی_از_کتاب #کتاب #ذکرها_فرشته‌اند 🔺️ از حرم برمی‌گشتیم. نزدیکی های هتل ارم وقتی توی کوچه پیچیدیم، صدای پایی را از پشت سرم شنیدم که داشت دوان دوان می آمد. جوان عربی بود که فارسی را هم خوب بلد نبود. نفس زنان گفت: "آقا حاجت دارم" آقا برگشتند و گفتند: " صد سال شده؟! " جوان تعجب کرد. آقا ادامه دادند: " انسان یک وقت هایی از خداوند یک چیزهایی می خواهد، خداوند به ملائکه دستور می دهد که عمر این آدم را دوسال زیاد کنید، چون آن حاجتش فعلا نقد نمی شود. بعد برگشت به آن جوان گفت : "حاجتت به اینکه عمرت زیاد شود می ارزد؟" ص ۲۳ ✅ کانال #کتاب‌نامه @ketabnameh http://eitaa.com/joinchat/1367277586C4526e4d5d3