رفیق شهیدم ✍️مجتبی میرزایی با سید مرتضی در دوران نوجوانی‌ آشنا شدم. آن موقع تلویزیون دو سه شبکه بیشتر نداشت. یکی از برنامه‌های مورد علاقه من، برنامه روایت فتح با صدای سید بود. ده سالی از شهادتش گذشته بود. صدایش به همراه تصاویر جنگ و روایتگریش بر جانم می‌نشست. در دلم نامش گره خورده بود. در دوران دبیرستان، سه بار برای اردوی راهیان نور ثبت‌نام کردم و به جنوب کشور، محل آسمانی شدن سید رفتم. بازدید از یادمان‌های جنگ و شنیدن از خاطرات او، یادش را برایم تازه می‌کرد و رفاقتم جان تازه‌ای گرفت. تقدیر رقم خورده بود که از بین تمام شهدا با او باشم. مخصوصا زمانی که برای بازگو نمودن خاطرات جبهه و جهاد تبیین، قلم بدست گرفتم، نام سیدشهیدان اهل قلم به من نیرو می‌داد. با خودم می‌گفتم خیلی خوب هست که نویسندگان هم برای خود شهید و سیدی دارند که به آن ببالند و او را الگوی خویش برشمارند. اکنون رفاقتمان بیشتر هم شده است. خواندن کتاب‌ها و مقالاتش جزو برنامه‌های روزانه من شده است. علم و نگاه جامعش فهم دقیقش از دین بصیرت سیاسیش پیرو ولی فقیه بودن زبان نرم و برنده رعایت ادب در کلام زیبایی بیانش همگی گویا این مطلب هستند که بی‌گمان دریچه‌هایی از نور بر او تابیده بودند که آنچنان هنرمندانه واژه‌ها را قطار می‌کرد و دل رفیقش را به نقطه واحد یعنی حقیقت هستی رهنمون می‌ساخت. و جزو آرزوهای من، شدن، همچو رفیق شهیدم هست. برایم دعا کن رفیق. ۲۰ فروردین سالگرد شهادت http://Eitaa.com/ketabsote