بخشی از کتاب دختر تبریز
در تمام دورۀ ابتدایی درسخوان بودم و هر سال معدلم بیست میشد.🤗
هر سال مبصر میشدم. 😁
این انتخاب، پوششی بود تا شیطنت و شلوغیام زیاد به چشم نیاید.😂
هرچند فایدهای هم نداشت. 😅
وسط کلاس که هوایِ آبخوردن💦💧 به سرم میزد، چنانچه معلم اجازه میداد بروم حیاط، قضیه حل بود، وگرنه با یک بهانهای میرفتم بیرون.
مثلاً تختهپاککن را بهانه میکردم که باید خیس شود و چون مبصر کلاس بودم هیچکدام از بچهها اعتراضی نمیکردند.🤭🤓