تحلیل تربیتی کتاب "این همه تلق و ملق " کتاب «این همه تلق و ملق» داستان یک دوستی است با درونمایه روانشناسی و عاطفی. درختی تنهاست. کسی با او حرف نمی زند. از بلندی و محکمی و سایه خنک او تعریف نمی کند. کسی به او اهمیت نمی دهد در عوض همه به بز و آش خوشمزه او توجه دارند. نویسنده با شگردی تازه و نو، موضوع نیاز افراد را به دوستی و مورد توجه بودن بیان می کند. فضای داستان یک فضای سنتی – قدیمی ایرانی است. زبان داستان آهنگین و شعر گونه است با واژه های عامیانه صمیمی که در خور گروه سنی است و از آن لذت می برد. بزی وقتی صدای غرغر درخت را نشنید، مثل سگ قصاب، گربه نجار و ... نگفت: «چه بهتر!». او از سکوت درخت حدس زد که احتمالا مشکلی وجود دارد. بُزی هنگام صحبت با درخت به مشکل او ( نیاز به توجه) پی برد. او برای حل این مشکل، دنبال راهی بود که بتواند بقیه را دور درخت جمع کند. چند نیمکت سفارش داد تا مشتریانش در زیر سایه درخت روی نیمکت‌ها بنشینند و آش بخورند. با این خلاقیت او توانست نه تنها مشکل درخت را برطرف کند، بلکه این وضعیت را تبدیل به فرصتی برای رونق کسب‌و‌کارش کرد. به نظر شما اگر بزی مانند بقیه به غرغرنکردن درخت اهمیت نمی‌داد، چه اتفاقی می‌افتاد؟