. دوران دبیرستان کاپیتان والیبال بودم و توی مسابقات شرکت کردم و دوم شدیم و دوباره بدمینتون هم مسابقات رو شکرت کردم و شاید باورتون نشه ولی با این که هیچی بلد نبودم ولی به مربیم گفتم بهم یاد بده و صبح روز مسابقات قوانین بازی رو بهم گفت و من رفتم مسابقه دادم و دوم شدم 🥺🥺😍😍😍😍😍 و اونجا یه جرقه تو ذهنم خورد که وقتی تو یه چیزی رو بخوای و براش تلاش کنی حتمااااااا می‌رسی 🥺 و وارد دانشگاه که شدم رفتم تو تئاتر و اونجا نقش حضرت زینب رو بهم دادن و من انقد قشنگ بازی کردم نقش حضرت زینب رو همه شگفت زده شده بودن 🥺🥺🥺😍😍 و من دوباااره وجودم پر نور شد و گفتم من میتونم انسان موفقی باشم 🥺 امااااا می‌دونی من اون موقع آگاهی نداشتم زیاد از جهان هستی و برای اینکه پول دربیارم خیللللی اذیت شدم تو یه شرکت کار میکردم که هییییچ سودی برام نداشت و من کلی ضرر کردم و بابام و مامانم که کلی حمایتم میکردن و همش بهم پول میدادن که من بتونم سرمایه گذاری کنم 😔😔😔 و چقد برام سخت بود وقتی که میدیدم چقد با زحمت پول درمیارن و باز اون پولارومیدن به من 😭 و اونجا بود که واقعا بهم برخورد و با خودم گفتم من انقد باید موفق بشم که بتونم دل مادرو پدرم رو شاد کنم 🥺 و من دیگه به طور جدی شروع کردم به کار کردن روی ذهنم شروع کردم به تغییر باورهام و کلللی آموزش میدیدم و تلاش میکردم و رفتم مربی شدم تو باشگاه و هرروز میرفتم باشگاه هرروز تلاش میکردم هرروز ساعت ۳ ظهر میرفتم باشگاه هیچوقت یادم نمیره که چقدددددد تلاش میکردم 🥺 .