در اينجا از آياتى كه بعد از ذكر كلمه (اكثر)، ضمير (هم ) را ذكر مى كند و غالبا بـه كافران و مشركان و امثال آنها اشاره مى كند سخن نمى گوئيم كه از موضوع بحث ما خارج است ، بلكه سخن از آياتى است كه عنوان (اكثر الناس ) (اكثر مردم ) دارد مانند:
و لكن اكثر الناس لا يشكرون : (ولى اكثر مردم شكرگزار نيستند) (سوره بقره، آیه ۲۴۳).
و لكن اكثر الناس لا يعلمون : (ولى اكثر مردم نمى دانند) (سوره اعراف، آیه ۱۸۷).
و لكن اكثر الناس لا يؤ منون : (ولى اكثر مردم ايمان نمى آورند) (سوره هود، آیه ۱۷).
و مـا اكـثـر النـاس و لو حـرصـت بمؤ منين : (اكثر مردم هر چند كوشش و تلاش كنى ايمان نمى آورند) (سوره يوسف، آیه ۱۰۳).
فابـى اكـثـر الناس الا كفورا: (اكثر مردم جز كفران و انكار حق كارى ندارند) (سوره اسراء ، آیه۸۹).
و ان تـطـع اكـثر من فى الارض يضلوك عن سبيل الله : (اگر از كثر مردم روى زمين اطاعت کنی تو را از راه خدا منحرف و گمراه می سازند.
از طرف دیگر در نهج البلاغه مى خوانيم : و الزموا السواد الاعظم ، فان يد الله مع الجماعة ، و اياكم و الفـرقـه ، فـان الشـاذ مـن النـاس للشيطان ، كما ان الشاذ من الغنم للذئب : (هميشه هـمراه جمعيتهاى بزرگ باشيد كه دست خدا با جماعت است ، و از پراكندگى بپرهيزيد كه انسان تك و تنها بهره شيطان است ، چونانكه گوسفند تنها طعمه گرگ )!.
و نـيـز در نـهـج البـلاغـه مـى خـوانـيـم : و الزمـوا مـا عـقـد عـليـه حبل الجماعة : (آنچه را كه پيوند جمعيت با آن گره خورده است رها مكنيد).
و بـه ايـن تـرتـيـب مـمـكن است براى بعضى ميان اين دو گروه از آيات و روايات تضادى تصور شود.
از سـوى ديـگـر مـمـكـن است اين فكر پيدا شود كه اسلام نمى تواند با حكومت دموكراسى كـنـار بـيـايـد، چـرا كـه پايه دموكراسى بر آراء اكثريت مردم است كه قرآن شديدا آن را مورد نكوهش قرار داده است.
ولى بـا توجه به آيات و رواياتى كه در بالا آمده و مقايسه آنها با يكديگر منظور و مفهوم واقعى آنها روشن مى گردد که؛
جـان كلام اينجا است كه اگر اكثريت ، مؤمن و آگاه و در مسير حق باشند نظرات آنها محترم و غالبا مطابق واقع است و بايد از آن پيروى كرد.
ولى اگـر اكـثـريـت ناآگاه و جاهل و بيخبر، يا آگاه اما تسليم هوا و هوس باشند، نظرات آنـهـا غـالبـا جـنـبـه انـحـرافـى دارد و پـيروى از آن چنانكه قرآن مى گويد انسان را به ضلالت و گمراهى مى كشد.
روى ايـن حـسـاب بـراى بدست آمدن يك دموكراسى سالم بايد نخست كوشش كرد كه توده هاى جامعه آگاه و مؤمن گردند سپس نظرات اكثريت را معيار براى پيشبرد اهداف اجتماعى قـرار داد، و وگـرنـه دموكراسى بر اساس نظرات اكثريت گمراه ، جامعه را به جهنم مى فرستد.
ذكر اين مساله نيز ضرورى است كه به اعتقاد ما حتى اكثريت آگاه و رشيد و با ايمان در صورتى نظراتشان محترم است كه بر خلاف فرمان الهى و كتاب و سنت نبوده باشد.
گـفـتـنـى اسـت كـه بـخشى از الزامات جوامع امروز در زمينه پناه بردن به آراء اكثريت از ايـنـجـا نـاشـى مـى شـود كه آنها معيار ديگرى در دست ندارند كه روى آن تكيه كنند، آنها براى كتب آسمانى و برنامه هاى انبياء حسابى باز نكرده اند، تنها چيزى كه براى آنها باقى مانده ، توده هاى مردم است ، و از آنجا كه قدرت آگاهی بـخـشـى به اين توده ها را ندارند، بعلاوه بسيار مى شود كه ناآگاهى توده ها بـراى آنها به صرفه مقرونتر است و به آسانى و از طريق تبليغات مى توانند آنها را به دنبال خود بكشند، لذا اكثريت كمى را معيار قرار داده تا سر و صداها خاموش گردد.
و اگـر درسـت در حـال جـوامع امروز و قوانين و نظامات حاكم بر آنها بينديشيم خواهيم ديد كه بسيارى از بدبختيهائى كه دامنگيرشان شده به خاطر رسميت
دادن به نظرات اكثريت ناآگاه است .
#حوزه_علمیه_حضرت_باقرالعلوم_علیه_السلام
#قرارگاه_فرهنگی_نماز_جمعه_شهرستان_قدس
#نشر_حداکثری
🆔 eitaa:
@Howzehbagherolum_ghods
🆔 Instagram:
@howzeh_elmiyeh_bagheraloloom