شب گذشته «دوشنبه» به روایت چند خبرنگار 🔹دقایقی از اذان مغرب روز دوشنبه ۹ آبان گذشته است نماز را خواندم، زنگ تلفنم به صدا در اومد .یکی از همکاران رسانه‌ای است و از حال و‌ هوای شهر می‌پرسد اظهار بی اطلاعی می‌کنم. پیشنهاد می کند دوری داخل شهر بزنیم، قرار ساعت ۱۹ است. 🔹سرقرار حاضر می شویم. اتفاقا فرصتی خوب برای قدم زدن است. به سمت باغ فردوس حرکت می کنیم فضای شهر بر خلاف جنجال‌ها در فضای مجازی فیلتر شده ، آرام است. 🔹در گوشه‌ای از میدان جمعی حدود ۱۱ نفر ایستاده‌اند. چند نفری ماسک زده‌اند (چه می‌کند این ویروس آنفولانزا !!) آن طرف‌تر تعدادی از ماموران مقابل مدرسه پورنگ حضور دارند. 🔹در بین جمع ۱۱ نفره دو چهره آشناست یکی آزاده، جانباز، تحلیل‌گر سیاسی و فعال رسانه‌ و دیگری از فعالان فضای مجازی و مدیر یکی از کانال‌های انتخاباتی بابل، سلام و علیکی می کنیم و آنها هم مثل ما اعتقاد دارند. فضا ارام است. 🔹پیشنهاد دادم جمع چهار نفره فعالان رسانه‌ای در خیابان شریعتی قدم بزنیم ما که راه افتادیم بقیه اعضا هم پشت سر ما حرکت کردند و از جمله سه خانم. 🔹در بین راه رو به روی مدرسه ائمه بقیع دخترکی بی حجاب از دور می‌آمد، ۲۰ متری جمع که رسید سریع شالش را روی سرگذاشت، تا پارک شادی برسیم ۲ نفر دیگه هم تقریبا به همین حالت تکرار شد. 🔹کنار پارک شادی چند مامور انتظامی ایستاده بودند. پارک شلوغ بود. گوشه‌ای چند جوان مشغول بازی مافیا، پیرمردان در چندجا مشغول شطرنج، کودکان مشغول بازی و چند نفری هم روی صندلی مشغول ور رفتن با گوشی بودن. 🔹داشتیم بازی و احساسات تماشایی بازنشسته‌ها را نظاره می‌کردیم که صدای آهنگ ایران (سالار عقیلی) توجهم را جلب کرد. دستگاه شارژی کوچکی که توسط آن آزاده جانباز مشغول پخش کردن بود. 🔹دوست فعال مجازی ما در گعده چهار نفره از لذت آرامش شهر می گفت که چرا عده‌ای به تحریک بیگانگان و مزدورانشان به جان مردم این شهر و کشور افتاده‌اند و آسایش و امنیت را به مخاطره انداختند. 🔹بحثی در اینکه مردم اگر حتی به بهانه ورزش شبانه و پیاده روی در پیاده‌روها حرکت کنند، سیل عظیم جمعیت این فتنه را جمع خواهد کرد. ساعت حدود ۹ شب شد قطرات باران را که دیدیم بلند شدیم و به سمت منزل حرکت کردیم. سه‌شنبه، ۱۰ آبان ۱۴۰۱. کانال‌اطلاع رسانی https://eitaa.com/khabarbabol/24889