🔴چرا از ترامپ متشکریم؟ ✍️ 🔹 دولت ترامپ با سیاست فشارحداکثری و بازگرداندن تحریم­ها، فرهنگ چشم به دست قدرت­های بیگانه داشتن را در بین مردم و مسئولان ما تضعیف کرد و باعث شد بیشتر به توانایی­ها و ظرفیت­های خود رو کرده و راه­‌حل­ها را در درون کشور خود جستجو کنیم. با کاهش درآمدهای نفتی، اتفاقات خوبی در فرهنگ اقتصادی­مان افتاد و نویدبخش تغییر ساختار نظام اقتصادی ما به سمت ظهور یک اقتصاد خلاق، شفاف و شکوفا شد. در قصه برجام، طرف امریکایی زیر قول و قرارها و تعهدات خود زد و باقیمانده خوشبینان به خود در ایران را دلسرد ساخته و عمق دشمنی خود با ملت ایران را آشکار ­کرد. 🔸در دوران ترامپ، کلاً جهان شاهد یک آمریکای شفاف­تر است. آمریکایی که ظاهر بیرونی­‌اش با حقیقت درون­اش همخوانی بیشتری نشان می­دهد. ظاهری که کمتر از گذشته خود را پشت شعارهای عوام­فریبانه‌­ای چون دموکراسی، حقوق‌­بشر، مداخله بشردوستانه، احترام به قواعد بین­‌الملل و ... پنهان می­کند. چه آنکه ترامپ از همان ابتدا آشکار نموده که وقتی پای پول و منافع (کوتاه مدت) آمریکایی در میان باشد، وقتش را برای فریب افکار عمومی تلف نمی­کند. در آن صورت، نه قواعد و معاهد‌ه­های بین­المللی (برجام، معاهده اقلیمی پاریس، نفتا، ترانس پسفیک و ...) برایش اهمیتی دارد، نه حقوق بشر در فلسطین و یمن و ... و نه وضعیت دموکراسی و آزادی در دیکتاتوری‌­های متحدش. 🔻ترامپ کمک کرد ذات حقیقی حلقه اول از متحدانش نیز برای ملت­های جهان بیش از پیش آشکار شود. این دولت ترامپ بود که به نتانیاهو و محمد بن سلمان میدان داد تا حقیقت چهره اسراییل و سعودی را به مردم جهان بنمایانند. جبهه حق، چند دهه باید تلاش می­کرد به منتقدان و مخالفانش ذات حقیقی این دوگانه صهیونیسم-وهابیت را بشناساند. 🔹بعد از این گرایش سیاست خارجی دولت ترامپ به رویکرد انزواگرا است که مسیر جمهوری اسلامی را در تحقق اهدافش هموارتر نموده است. آمریکا سال­های زیادی است که با یک دوراهی دو سر باخت مواجه است. دو راهی بین­‌الملل­‌گرایی و انزواگرایی. بین‌­الملل‌­گرایی دوره بوش و اوباما، با تحمیل هزینه­‌های کلان اقتصاد و سیاسی به آن (بویژه در جنگ­­های عراق، افغانستان، سوریه و لیبی)، زنگ خطر را برای لرزان شدن پایه‌­های قدرتش به صدا درآورده است. همین مسئله دولت جدید آمریکا را واداشته تا هم با رویکردی انزواگرا کمی دست و پای خود را از دور و اطراف جهان جمع کند. 🔸 اما مسئله اینست که رویکرد شبه‌­انزواگرای کنونی اگر مشکلاتش بیشتر از رویکرد قبلی باشد کمتر نیست. تحلیل­گرانی که برای ترامپ دست می­زدند که با نبوغ سیاسی خاصی! در حال تلکه کردن دولت­های دیگر و ثروتمند کردن ایالات متحده است احتمالا نمی­دانند بزرگترین دارایی آمریکا نه حجم دلارهایش که اعتبار آن برای متحدانش و پرستیژ آمریکا نزد افکار عمومی جهان است. همان چیزی که از آن به عنوان قدرت نرم این ابرقدرت یاد می­شود. قاعدتاً تنگناهای اقتصادی نبایستی دولتی که داعیه­‌دار رهبری جهانیست را مجبور به نادیده گرفتن منافع بلندمدتش کند. 🔻در نتیجه زیاده­‌روی آمریکا در استفاده از ابزار تحریم­، هر روز که می­گذرد کشورهای بیشتری به فکر استقلال از نظام مالی و اعتباری ایالات متحده می‌­افتند. پیمان­های دوجانبه پولی بیشتری بسته می­شود، شبکه­‌های ارتباط مالی جدیدی خلق می­شود و قطب­های اقتصادی نوظهوری مستقل از نقش­‌آفرینی آن­ها تشکیل می­گردد. به این ترتیب، هرقدر از مشتریان دلار کم می­شود قاعدتاً تلاش­های آمریکا برای پوشاندن ضعف­های اقتصادیش از طریق استیلای دلار، تضعیف می­گردد. مشخص است که تضعیف اعتبار و اقتصاد آمریکا سویه دیگری نیز دارد و آن افزایش قدرت جمهوری اسلامی است. 💢 نگاه کوتاه­‌مدت به منافع و سیاست، یک ویژگی مهم از شخصیت ترامپ است که به دولت وی نیز تسری یافته است. این حجم از دروغگویی، تناقض­گویی، باندبازی، باج­‌خواهی و ترجیح منافع شخصی در رفتارهای ترامپ، از همین خصیصه وی سرچشمه می­گیرد. رفتارهایی که پایه­‌های دولتش را لرزان کرده و خودش را به سوی استیضاح می­کشد. تسری همین رفتارها به دولت، سیاست خارجی آمریکا را متناقض، مبهم و سردرگم نموده و دوستان و متحدانش را پریشان یا دلسرد کرده است. همه این­ها یعنی افول یک هژمون شرور سرعت گرفته است.