♨️دستخط توسلات حضرت آیت الله علوی گرگانی در تالیفات فقهی 🔻 تصویری از دفتر دوم کتاب الصوم (از مجموعه فقهی المناظر الناضرة في احكام العترة الطاهرة) که آخرین تالیف مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی است که متاسفانه ناتمام ماند. از ویژگی های ایشان که در آثارشان هویداست توسل به مقام حضرت ولی عصر حجة بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد. التزام آیت الله العظمی علوی گرگانی به نگارش دعای فرج در ابتدای اکثر دفاتر و  نیز نگارش عبارت «یا صاحب الزمان ادرکنی» در بالای صفحات نمونه عملی توسل به ساحت حضرت ولی عصر (علیه السلام) و درس بزرگی برای همه طلاب است که فراموش نکنند تحصیلشان در مسیر سربازی امام زمان باشد و در این راه باید از وجود قدسی آن حضرت کمک بگیرند. من حدس می زنم که معظم له در این عمل به سیره مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدتقی آملی اقتدا کرده اند. آیت الله العظمی علوی گرگانی در این باره نقل می کردند: «زمانی که در قم طلبه جوانی بودم، آیت الله شیخ محمدتقی آملی را زیارت نکرده بودم و تنها شنیده بودم که مرد با تقوا و زاهدی است و چون دوست داشتم از محضر بزرگان معنویت و تقوا استفاده کنم، روزی تصمیم گرفتم به حضور ایشان شرفیاب شوم، از این رو به تهران رفتم و منزل ایشان را پیدا کردم. در زدم. ظاهرا در باز بود ـ صدای ضعیفی از اتاق شنیدم که به درون دعوت کرد. داخل شدم. سلام کردم. هیچ کس خدمتشان نبود. به دیوار تکیه داده و مشغول نوشتن اواخر نکاح کتاب مصباح الهدی بود. دیدم بالای هر صفحه ایشان نوشته بود : «یا صاحب الزمان ادرکنی» ـ پرسید : جنابعالی که باشید؟ گفتم : بنده علوی هستم ؛ نگاهی به من کرد و فرمود: مثل این که تا به حال پیش من نیامده اید ؟! گفتم: بله، اولین باری است که خدمت شما شرفیاب شده ام. نگاهی به من کرد و فرمود: به نظرم این آخرین باری باشد که پیش من می آیید ؛ گفتم: خدا نکند ، ما آرزو داریم بیشتر خدمت شما برسیم؛ گفت: بنده این گونه می بینم ، دیگر من توفیق دیدار شما را ندارم ـ (این از پیش گویی های ایشان بود و محقق هم شد و من دیگر ایشان را ندیدم.) بعد فرمودند : من می خواهم وصیتی به شما بکنم ، شما حاضرید عمل کنید؟ گفتم: اگر مقدور باشد، عمل میکنم. فرمود: اول طلبگی وقتی از آمل به قم آمدم ، ورود من به قم با ماه محرم مصادف شد ، دهه ی عاشورا در صحن جدید روضه خوانی بود، و احتمالا حاج برهان منبری بود. او نفس گرمی داشت. روز عاشورا در صحن پای منبر و روضه او نشستم و خیلی منقلب شدم. پس از روضه از دری که به میدان آستانه باز می شد، بیرون آمدم ، آن موقع آنجا قبرستان بود. به اموات سلام کردم. "السلام علیکم یا اهل الدیار" ،ناگهان دیدم ارواح بزرگان در ارتفاع دو متری بر من اشراف دارند ، ارواح اموات در پاسخ به من گفتند : علیک السلام یا محمد تقی! دوباره گفتم : السلام علیکم یا اهل الدیار ، دوباره پاسخ دادند ، وقتی دفعه سوم این قضیه تکرار شد، به خود آمدم. حالی که در آن عاشورا به من دست داد، هیچ روز دیگری ندیدم. سپس به من فرمود: خواهشی که از شما دارم این است که هر گاه به قبرستان شیخان رفتید، از طرف من هم فاتحه ای برای اموات بخوانید. گفتم: چشم من زنده باشم بعد از شما این کار را انجام می دهم. و لذا من از همان زمان هر موقع به شیخان می روم یک حمد و سوره از طرف ایشان می خوانم. مدتی بعد از جریان ایشان از دنیا رفت». حقیر این قضیه را از آیت الله سید رضی شیرازی نیز شنیده ام. ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh