🔻بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش 🔻شریعتمداری در آینه خاطرات 1⃣🔻 نخست وزیر شاه و عامل سرکوب قیام 15 خرداد نیز در خاطراتش می‌نویسد: «پس از سرکوب ملاها در سال 42، استمزاجی کردم تا ببینم کدام یک از آیت‌الله‌ها حاضر است تا حدودی با ما همکاری کند در پاسخ پیشنهاد کرد علی الحساب معادل هشت هزار دلار به او بدهم و در آینده اگر خبری بود خودش با من تماس خواهد گرفت.» (خاطرات علم، ج۱، ص ۲۴۵) 🔸علاوه برآن در اسناد ساواک در یک یادداشتی در مورد شریعتمداری گفته شده: «شریعتمداری که تبریزی است و در قم اقامت دارد، شخص ناصالحی نیست؛ او را می‌توان محرمانه برای مبارزه با خمینی تقویت کرد و باید آخوند را به جان آخوند انداخت.» (شریعتمداری به روایت اسناد، سند شماره ۴۳) 🔸 اسنادی از این دست نشان می‌دهد که آقای شریعتمداری هر چند در ظاهر خود را با نهضت امام همراه نشان می‌دهد اما از سوی دیگر سعی در حفظ جایگاه خود در نزد حکومت دارد. 2⃣🔻شهید شیخ فضل الله مهدی زاده محلاتی در مصاحبه ای که در سال 61 با مرکز اسناد انقلاب اسلامی انجام داده‌، در رابطه با موضع گیری‌های آقای شریعتمداری می‌گوید: «به نظر من اینها [رژیم شاه] را از همان اول دیده بودند وساخته بودند برای خاطر اینکه او در یک موقعیتی در مقابل امام بایستد و حتی آن روز [سال ۴۲] که امام در قیطریه بودند ما مرتب پیش آقای شریعتمداری می‌رفتیم و به ایشان می‌گفتیم: یک اعلامیه بده، یک مبارزه منفی... ولی حاضر نمی‌شد. دو شب قبل از آزادی امام من در قم به آقای شریعتمداری حمله کردم و گفتم: آقا شما چرا این طور می‌کنید؟ چرا کمک نمی‌کنید؟ یک مجتهد را گرفته‌اند، یک مرجع را این طور محاصره کرده‌اند، مراسم عیدتان را تعطیل می‌کردید! نماز جماعتتان را تعطیل می‌کردید! این‌ها مبارزه منفی است چرا نکردید؟ ایشان در جواب من جملاتی را گفت که خدای من شاهد است من در آنجا ! ایشان گفت: ما دو نفر بودیم که مبارزه می‌کردیم –خودش را هم ردیف امام می‌دانست- در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز بعد از آن، ولی در بهره برداری متأسفانه همه بهره ها مال ایشان است! عنوان مال ایشان است. اگردر قم کسی به ایشان جسارت کند مردم تکه تکه‌اش می کنند ولی به من فحش می‌دهند کسی من دفاع نمی‌کند... پس از نظر عنوانی عنوان من زیاد نشده و همان عنوان اول است و اگر پول و سهم امام هم به قم می‌آید سرازیر شده به طرف ایشان، ولی برای ما همان دوستان قبلی که با ما آشنا بودند و پول می‌دادند، همان‌ها هستند و در این مبارزه چیزی به آنها اضافه نشده است!» (خاطرات و مبارزات ، صص ۶۲_۶۳) 3⃣🔻شیخ عبدالحمید باقری بنابی درخاطرات خود می گوید: « آقای میرزا محمود وحدت از روحانیون و واعظان مشهور و مرید آقای شریعتمداری، مرا همراه خود سوار ماشین کرد و به قم برد و هنگام ظهر به منزل آقای شریعتمداری رفتیم. غرض آنها همان بود که بالاخره مرا مستقیماً با خود آقای شریعتمداری مرتبط نمایند! در آن دیدار مسائل و گفتوگوهای مختلفی در حضور آقای شریعتمداری در ارتباط با آذربایجان مطرح گردید. آنچه موجب شگفتی بنده در آن دیدار شد، این بود که مرحوم آقای ضمن صحبت‌هایش به من : «سعی کنید نام آقای خمینی در منابر و محافل دینی خیلی مطرح نگردد.» آقای شریعتمداری این حرف را در حضور آقای وحدت گفت که الان زنده‌اند و در تهران زندگی می‌کنند، اما خطاب اصلی ایشان به بنده بود. این خاطره بر می‌گردد به حدود سال 1356 یا اوایل سال 1357 که طلیعه انقلاب اسلامی آغاز شده بود.» (خاطرات شیخ عبدالحمید بنابی، ص 135) @rozaneebefarda ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh