آرایش و پالایش چهره سیاه پهلوی‌ها در الف لام! [صفحه1 از 2] || الف لام تحریف؛ پرونده ویژه روزنه در نقد / یادداشت ۱ ▫️نویسنده الف لام در امتداد يك سلسله روايت‌های ناروا و غيرمستند، با اشاره به ديدار امام خمينی با محمدرضا پهلوی (به نمايندگی از آيت الله‌العظمی بروجردی)، به ارايه روايتی ساختگی و ناهماهنگ با محكمات انديشه و سيره سياسی امام دست زده و تلويحا امام را ستايشگر رضاشاه نمايانده است. در بخشی از الف لام چنين آمده است: ... شاه نشست. آقای خمينی احترام لازم را گذاشت و لابد پس از گفت وگوهاي مقدماتی و ارايه شرحی از حوادث تلخ ابرقو، خطاب به محمدرضا پهلوي اظهار داشت: «[پدر شما] اين گروه ضاله را داد به طويله بستند... الان هم مردم ايران همان جريان را از شما انتظار دارند.» شاه آهی كشيد و گفت شما الان را با آن وقت مقايسه نكنيد. آن وقت همه وزرا و همه رجال مملكت از پدرم حرف شنوی داشتند. جرئت نمي‌كردند تخطی كنند. الان حتی وزير دربار من هم از من حرف شنوی ندارد. من چطور می‌توانم اين كار را بكنم؟.(الف لام، ص161) آنگونه که از متن برداشت می‌شود نویسنده الف لام در این بخش، به شکلی خاص، رضاشاه را از مخالفان گروهک بهايی- پرورش يافته استعمار انگليس- نمايانده و ادعا كرده است كه او بهايی‌ها را به صلابه كشيده و به طويله بسته است! نويسنده دانسته يا نادانسته اين نقل خلاف واقع كه شواهد قطعی كذب بر آن وجود دارد را به امام نسبت داده و از زبان امام برای رضاخان فضل تراشی كرده است؛ از همين رو احتمال باور و پذيرش اين موضوع برای خوانندگان بالا خواهد رفت! در نقد مدعای پيشين، گفتنی آن كه: اولا رضاشاه وامدار بهايی‌ها بود و آنها در رسيدن او به قدرت نقش بسزايي داشتند. اصولا اين بهايی‌ها بودند كه رضاخان ميرپنج را كشف و با اردشيرجي آشنا كردند و زمينه را براي كودتاي سوم اسفند 1299 هموار ساختند. دوم اينكه رضاشاه برخلاف ادعای نويسنده الف لام، نه تنها هيچ‌گاه بهايی‌ها را زير فشار نگذاشت بلكه آنها در دوران سلطنت او از جايگاه بلندي برخوردار بودند. حبيب‌الله خان عين‌الملک، مجيد آهی، سلطان يوسف خان، سرهنگ شعاع الله علايی، سرگرد صنيعی، علی محمدخان موقرالدوله و... از بهايی‌هايی بودند كه در رژيم رضاشاه، پست و مقام گوناگونی داشتند. (نیمه پنهان: واکاوی در لجنه: نقش بهائیان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، ج49، ص112-109) در پي كودتاي سوم اسفند يكي از سران برجسته بهايی به نام علی‌محمدخان موقرالدوله در كابينه سيد ضياء به عنوان وزير فوايد عامه و تجارت و فلاحت برگزيده شد. (جستارهایی از تاریخ بهائی‌گری در ایران، تاریخ معاصر ایران، ش37، پاییز 1382، ) آرامش خاطر رضاشاه به بهايی‌ها تا آن پايه بود كه او سرگرد صنيعی را كه يك بهايی طراز اول بود، به عنوان آجودان ولیعهد گماشت.(ظهور و سقوط پهلوی، ج1، ص56) اصولا باید دانست همان دستی که یک قزاق بی‌فرهنگ و بی‌سواد، دائم‌الخمر و لات به نام رضاخان را به عنوان شاهنشاه بر گرده ملت ايران سوار كرد، مشتی جاسوسان بی‌وطن به نام بهايی را پرورش داد و به عنوان ستون پنجم خود در ايران، برای جاسوسی، فتنه‌گری و خيانت به ايران، اسلام و ملت ايران واداشت. چگونه شدنی است دو جريانی كه هر دو دست پرورده و اجير يک قدرت استعماری هستند، عليه يكديگر اقدام كنند؟! 🔘 روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: @rozaneebefarda ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh