♨️تأملی بر گامی مثبت در مسیر تحول... ✅ خبری که از تغییر دربارۀ برخی کتب درسی شنیدیم، قدم مبارکی است و هرگونه تغییراتی که به نفع جامعۀ علمی حوزه و طلاب تمام شود در هر اندازه‌ای که باشد، نیکو است. به‌ویژه اینکه آیت الله شب‌زنده‌دار نیز هم دغدغۀ تحول را داشته‌‌اند و این مطلب را در برخی سخنرانی‌هایشان گفته‌اند و هم پیگیر بوده و اقداماتی را نیز انجام دادند. این موضوع قابل تکریم و مایۀ امیدواری است. با این حال نکاتی در این زمینه وجود دارد که گفتن و شنیدنش خالی از لطف نیست: 1⃣ وقتی به این نتیجه می‌رسند که بخش‌هایی از مکاسب حذف شود؛ یعنی اقرار به زائد بودن آن دارند(به این معنا که نیازی نیست طلبه روی آن وقت بگذارد) و اقرار به اینکه، این مباحث زائد، سال‌ها عمر طلاب را بیهوده بلعیدند. زمانی که استاد اکبرنژاد از وجود زوائد در اصول فقه می‌گفت، گفتند: «مطالبی را که مطرح می‌کنید توهین به علمای شیعه است، مراقب باشید به خاطر آن جوان مرگ نشوید!». جای سؤال است که امروز با چه ملاک و معیاری ایشان و لجنه‌شان به این نتیجه رسیدند که در مکاسب زوائدی است که باید حذف شود؟ 2⃣ ایشان در مصاحبه‌ای، در جواب مجری که می‌پرسد: «برخی اعتقاد دارند که مباحث الفاظ اصول ناکارآمد است و باید روش‌های دیگری جایگزین شود»، می‌گویند: «شما بهترش را بیاورید من ضامن آن هستم». با کدام میزان و معیاری، کتابی جایگزین کتاب دیگر می‌شود؟ آیا تنها لجنۀ ایشان است که می‌تواند به این برسد که کتابی باید عوض و یا بحثی حذف شود؟ البته اینکه در نهایت باید جایی و عده‌ای باشند که هر متن و کتابی که ادعای جایگزینی دارد را بررسی کنند، کاملا معقول و منطقی است؛ اما مسئله این است که باید فضایی آزاد باشد تا هرکسی بتواند تولیدات خود را آزادانه ارائه دهد و آن گروه ناظر نیز بی‌طرفانه به قضاوت بنشینند. 3⃣ در همان مصاحبه، مجری سؤال می‌کند: «چرا هنوز بعد از سی چهل سال، مرکز مدیریت کتاب حلقات شهید صدر را قبول نکرده است!؟» و ایشان در جواب می‌گویند: «خب باید برایشان ثابت شود که این بهتر است!». حال بعد از یک سال، چگونه بر بزرگان ثابت شد که حلقات می‌تواند جایگزین باشد؟ چطور در این سی چهل سال محرز نشده بود اما دفعتا محرز که هیچ بلکه گفته شد: «مباحثی که شهید صدر در حلقه ثالثه عنوان می‌کند با آنچه پیشرفت علم اصول اقتضا می‌کند، هماهنگ‌تر است و شخص را زودتر وارد فضای علم اصول می‌کند...». 🔻این یعنی نظام آموزشی حوزه هنوز چارچوب استانداردی نداشته و تغییرات نیز بر اساس معیارهای منطقی پیش نمی‌رود. مثلا در این تغییرات مذکور، گفته شده است علت حذف مباحث «قطع» و «تعادل و تراجیح» از رسائل، این است که اینها حاصل تفکرات اولیه مرحوم شیخ است و از انسجام لازم برخوردار نیست. مگر همین اشکال به سایر بخش‌های کتاب وارد نیست؟ کتابی که استانداردهای آموزشی را داشته باشد همۀ مباحث آن واجد شرایط خواهد بود و اینکه برخی بخش‌های کتاب چنین نباشد یعنی کلیت چارچوب آن از حیث آموزشی بودن زیر سؤال می‌رود. یا اگر حلقه سوم می‌تواند بدیلی بر کفایه باشد، پس حلقه اول و دوم نیز می‌تواند جایگزین کتاب‌های اصولی دیگر باشد. لذا چرا از همان اول حلقات خوانده نشود که هم سنوات تحصیلی که مورد تذکر رهبری هم بود، کوتاه شود و هم طلبه کتابی را بخواند که از انسجام برخوردار است. 👈 سؤالاتی از این قبیل نشان می‌دهد که تغییرات را از وسط کار و با تعمد بر حفظ ساختارهای موجود شروع کرده‌اند و منطقی این بود که از اول شروع می‌شد؛ یعنی از همان ابتدا سؤال می‌شد که یک کتاب آموزشی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد و نسبت متون موجود با این مهم چگونه است؟ شرایط یک متن آموزشی را دارند یا خیر؟ 🔰به هر حال، همین که ضرورت تغییراتی در نظام آموزشی پذیرفته شده و اقداماتی هم انجام می‌شود جای تشکر داشته و امید می‌رود در آینده راه برای تحول حوزه به معنای حقیقی باز شود. 🖋ناصر نجفی 🆔کانال تحول حوزه ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh