♨️مخالفت استاد درس خارج فقه و اصول استاد محمد قائنی نجفی با تغییرات جدید کتب درسی 🔻قسمت دوم نکته دوم: یک دلیل آقایان برای تغییرات این است که معمولاً فرصت تدریس تمامی متون دارج در سال‌های تحصیلی توسط اساتید وجود نداشته و بخش‌هایی از محدوده‌ها باقی‌ می‌ماند پس ناچار بخشی از متون باید حذف شود، به این بهانه آقایان علاوه بر اینکه بیشتر از مقداری که باقی‌ می‌ماند حذف کرده‌اند متونی دیگر جایگزین نموده‌اند. درحالی‌که اولاً سابقاً محدوده‌های باقی‌مانده توسط خود طلاب خوانده‌ می‌شد و از آن امتحان نیز گرفته‌ می‌شد ثانیاً باید دلیل عدم فرصت تکمیل تدریس متون (که در زمان‌های گذشته تکمیل‌ می‌شده) را پیدا کرد، اگر مشکلات طلاب است آن‌ها را برطرف نمود، اگر ضمیمه کردن برخی درس‌های جنبی غیر ضرور در این مقطع تحصیلی است به محل آن‌ها سامان داد و اگر قصور زمان مقرر برای تدریس این متون است ولو به دلیل مشکلات جدید و وضعیت متفاوت از سابق، بر مدت آن افزود. چه اشکالی دارد آقایان مثلاً یک سال دیرتر به مدرک اجتهاد دست پیدا کنند؟ نه اینکه صورت مساله را به‌جای حل آن پاک کرد و نخوانده یا ناقص حساب آورد. نکته سوم: یک استدلال آقایان برای تغییر متون، طرح نظرات جدید در کلمات متاخر و پیشرفت علوم است، اشکالات متاخر بر مطالب قبل را دلیل حذف و تغییر متون درسی قبل قرار‌ می‌دهند، مثلاً‌ می‌فرمایند طرح تقسیم اصول که خود شیخ در رسائل از آن برگشته و نظر نهایی ایشان هم مورد اشکال دیگران قرار گرفته، قابل خواندن نیست. یا مثلاً روایت مفصل تحف العقول در ابتدای مکاسب که به نظر اکثر ضعیف السند است نباید خوانده شود. من درصدد بررسی تفصیلی تغییرات مخصوصاً حذفیات نیستم ولی کلاً سرورانم! مگر نظرات جدید بزرگی یا اشکالات دیگران بر او، مبتنی بر نظر سابق نیست؟ تا نظر قبل و ارکان آن تبیین نشود تثبیت نظر جدید چگونه امکان‌پذیر است؟ نظرات ابداعی مبنی بر سیر تکاملی علوم است و خلق‌الساعه نیست. آیا رجوع شیخ از مطلبی و حتی اشکال متأخران بر مبنای اخیر ایشان دلیل عدم صلاحیت مطلب اول برای خواندن است؟ اینکه روایتی به نظر جمعی ضعف سندی داشته باشد، دلیل حذف آن از متن درسی‌ می‌شود؟ اولاً روایت تحف العقول در جل فقراتش (لولا الکل) با اسناد معتبر دیگر نقل شده و دیگر مهم نیست خصوص این متن معتبر باشد. ثانیاً مبنای شیخ و جمع کثیری در اعتبار روایت فقط ملاحظه شخص سند آن نیست و بر اساس اعتضاد به دیگر روایت‌ها و یا شهرت و مانند آن روایت را معتبر‌ می‌دانند. ثالثاً دسترسی به فقه الحدیث بر اساس حواشی فراوان مکاسب با جایگزین کردن حدیث دیگر ولو صحیح وجود ندارد، حذف متنی از کتب عمدتاً مساوی با حذف تعلیقات فراوان بزرگان (که نتایج فکر جمعی از فحول و سیر تکاملی ادوار است) از دسترسی طلاب و محصلان‌ می‌باشد. نکته چهارم: دلیل دیگر بر تغییر متون را گاه اغلاق و پیچیدگی آن عنوان‌ می‌کنند و گاهی‌ می‌گویند این متون به داعی متن درسی تألیف نشده بلکه حاصل یا تقریر درس بزرگانی چون شیخ و آخوند است. نسبت به اغلاق متون باید گفت این ادبیات چه صحیح و چه غلط، عمدی یا غیر آن، در بخش قابل‌توجهی از منابع و کتب و تراث علماء وجود دارد، حداقل اشکالی که به تغییر متون وجود دارد این است که موجب انقطاع و بریدن نسل جدید از تراث علمی و فکری بیش از هزار ساله علماء نه‌فقط شیعه بلکه تراث اسلامی است. فهم کتب فراوانی از قبیل جواهر الکلام و مستمسک العروه مبتنی بر انس با همین متون است و اعتیاد به متون روان و روزنامه‌‌ای مساوی است با حرمان و انقطاع از علم عالمان دورآن‌که توشه حل مسائل و زادی برای اجتهاد در مسائل خصوصاً مسائل مستحدثه است. تاکنون خود آقایان ملاک پذیرش در مراکز علمی معتبر را محک زدن طلاب بر اساس همین متون‌ می‌دانسته‌اند چگونه است که یک‌باره این متون دیگر از قابلیت ساقط شده‌اند؟! قابل‌توجه است که متن کثیری از روایات مشابه متون مغلق و نیازمند ممارست و انس به این‌گونه متون است. ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh