🔺
کارگر گرفته بودیم. فرستاده بودیمشان بروند سرویسهای بهداشتی را نظافت کنند. حاجی آمد توی بیتالزهرا. مستقیم رفت طبقه پایین پیششان. نگذاشت کارگرها دست بزنند. گفت: «همه برین بیرون.» رو کرد بهم گفت: «نذار کسی بیاد.» قدغن کرد حتی خودم بروم. در را بست و خودش ماند تنها. شیلنگ گرفت و همهجا را شست.
45 دقیقه یک ساعت بعد آمد نشست. یک نفس راحت کشید و گفت: «آخیش، منم تونستم به عزادارای حضرت زهرا یه خدمتی بکنم.»
کار زیاد بود. حاجی اما سختترین را انتخاب کرده بود، سختترین و بیریاترین را.
▪️راوی: ابراهیم شهرباری
▫️منبع:
کتاب سلیمانی عزیز،ص 176
#کرونا1948
#در_کرببلا_بیطرفان_بیشرفانند
#باید_قوی_شویم
@khabarenab