خبرگ
🔺دیدار تو ترسناک‌تر از «سرگیجه‌» هیچکاک باشد! 🎬 کلیپ شعرخوانی استاد پرنیان در محفل #قندشکن به مناسب
💘رفتیم ، با و جانم؟ برای خود؟ نه! از بهر بنده‌زاده! از هر چه بود گفتیم، از هر کجا شنفتیم از محضر حکیمان، بردیم استفاده از نرخ و سکه، تا ماجرای از نون. ر، با دختر و نواده تا این که «اصل مطلب» شد بحث داغ محفل من عرض کردم آن‌جا، با چهره‌ای گشاده «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است» هم ، هم البته ظاهرا که هر دو یکی‌ست اما چون نیک بنگری خب مفهوم آن زیاده! «ماییم و کهنه دلقی، کاتش در آن توان زد» حالا بدوش استاد، این گاو نیست ماده! منظور من همین است از ازدواج آسان أنکَحتُ را بخوان و فوراً بزن به جاده گویا خوشش نیامد از حرف من عموجان زیرا که بازگشتیم با فک اوفتاده! * آمار را ندانم، از شش جهت گمانم تهدید می‌شود هی بنیاد اصلی‌ترین خطر چیست؟ اصلا مقصرش کیست؟ مردان پرتوقع، زن‌های پرافاده بت‌های ساق‌سیمین حتی پری ونسرین مهریه‌‌های سنگین دارند فوق‌العاده پیرهن لَخت، در هست سرسخت می‌گوید این نگون‌بخت: را که داده؟ تا بشنود جواب مثبت ز یار مذکور کرده هزار تومان نذر امامزاده آن وقت داده قولِ چندین هزار این بی‌نوای بدبخت، یک لاقبای ساده دردا از آن طرف هم درد کم نیست بابای خانواده بدجور شد پیاده ماشین ظرفشویی، به به عجب اتویی یخچال ساید، کولر گازی ایستاده و عکس و بهمان، خرج فلان و بیسار باری به قدر یک کوه بر گرده‌ها نهاده * القصه لپّ مطلب در یک عبارت این است کن آسان با اندکی اراده *** پرسیدم از بزرگی احوال ازدواجش فرمود: احتیاطاً باید شود اعاده! @KhabarogArdakan