متن شبهه: ❔برخی وهابی ها شبهه می کنند که اگر حضرت علی می دانست که کشته میشود چرا به مسجد رفت ❕❕ پاسخ شبهه: 👌در این شکی نیست که حضرت علی علیه السلام طبق گفته های پیامبر گرامی آگاه به زمان شهادتشان و قاتلشان بوده اند. 🔷پیامبر گرامی در خطبه ای که در مورد ماه رمضان می خواندند به گریه افتادند . حضرت علی از ایشان در مورد علت گریه سوال کردند . حضرت فرمودند : « گریه من برای آن است که تو در این ماه مورد هتک قرار می گیری و در حالی که داری برای پرودگارت نماز می خوانی اشقی الاولین و الاخرین ضربه ای بر سر تو فرود می آورد و محاسنت را با خون سرت رنگین می سازد » 📚عیون الاخبار ج1 ص297 👌در روایت دیگری حضرت امیر فرمود : « وصی امت پیامبر پس از پیامبر سی سال زندگی می کند و سپس با ضربه ای که بر سرش زده می شود و محاسنش از خون سرش رنگین می شود از دنیا می رود » 📚الخصال ج2 ص477 👌در روایت دیگر آمده است که ابن ملجم برای بیعت با حضرت علی علیه السلام حاضر شد .حضرت دو یا سه بار بیعت او را رد کرد سپس با او بیعت کرد و در زمان بیعت با او گفت به زودی ( توسط تو) محاسنم با خون سرم رنگین می شود » 📚الارشاد ج1 ص11 👌این مضمون در روایات متعدد دیگری نیز آمده است ؛ 📚بحار الانوار ج42 ص190 باب 126 ❕این مضمون در روایات اهل سنت هم مورد اشاره قرار گرفته است . 🔷حاکم نیشابوری روایت می کند که پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی فرمود : « پس از آن که من از دنیا رفتم امت با تو از در حیله گری وارد می شود و در حالی که تو به سنت من رفتار می کنی به شهادت می رسی و بزودی محاسن شریفت از خونت رنگین می شود » 📚مستدرک حاکم ج3 ص142 👌حضرت علی علیه السلام می فرمود : « پیامبر با من پیمان بسته است که دعوت حق را هنگامی اجابت می کنم که دستور فرا رسد و علاوه بر آن محاسنم از خون سرم رنگین شود » 📚الاستیعاب ج2 ص681 📚مسند احمد ج1 ص102 🔷ابن سعد نقل می کند که حضرت علی علیه السلام وقتی ابن ملجم را می دید چنین می فرمود : « من زنده ماندن او را می خواهم و او کشتن مرا می خواهد » 📚طبقات ابن سعد ج3 قسم 1 ص22 👌و فرمود : « این شخص مرا می کشد . به ایشان گفتند که اگر ابن ملجم قاتل شماست پس چرا او را نمی کشید ؟ 🔶فرمود : « او که در حال حاضر نسبت به من مرتکب جنایتی نشده است ( قصاص قبل از جنایت بکنم؟ )» 📚 الاستیعاب ج2 ص470 📚الریاض النضره ج2 ص245 🔷ابن حجر می نویسد : « شبی که بامداد آن علی به شهادت رسید ، همواره از اتاق بیرون می آمد و به آسمان تماشا می کرد و می فرمود به خدا سوگند تا کنون نه دروغ گفته ام و نه آن کسی که به من خبر داده دروغ گفته است . آری این شب شبی است که وعده داده شده ام . همین که سحر گاه از خانه بیرون رفت ابن ملجم همان ضربه موعود را بر سرش وارد آورد » 📚صواعق المحرقه ص80 ❕ادامه پاسخ 👇👇👇