بنی صدر دستور داده بود که باید نیروهای مستقر در هویزه عقب نشینی کنند و به سوسنگرد بیایند. حسین می‌گفت: "هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا میتوانیم به عراق ضربه بزنیم،شخصا با بنی صدر هم صحبت کرده بود" وقتی که دید راه به جایی نمیبرد،نامه‌ای به آیت الله خامنه‌ای نوشت و گفت که تعداد نیروها هم کمتر است ، ولی میمانیم! در دی ماه ۱۳۵۹ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی،اما با دل استوار از ایمام و توکل،مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کردند.... هیچ کس زنده نماند! عراقی ها با تانک از روی اجساد مطهر شهدا هویزه گذشتند ، طوری که هیچ اثری از شهدا نماند... بعد ها جنازه ها به سختی شناسایی شدند! حسین را از قرآنی که در جیبش بود شناختند... قرانی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه‌ای.... 🌹 ••• @khadem_koolehbar