#دلنوشته #چاوش_خون تنها و نا امید که میشوی دنبال کسی میگردی که گوش باشد برای درد های دلت ... اولین چیزی که دلت برایش پر میزند مشهد است و امام رضا . . . خسته راهی حرم میشوم ، درمیان شلوغی حرم یک گوشه دنج را پیدا میکنم ، صحن گوهرشاد رو به روی گنبد مینشینم و زانو بغل میکنم... حرف زدن نمیخواهد فقط خیره میشوم به گنبد او خودش بهتر از من خبر دارد از آشوب دلم . . . حس عجیبی است ، حرفی رد و بدل نمیشود اما این اشک یعنی خبری شده در این دل هر قطره اش که از چشم هایم خارج میشود انگار یک دنیا درد از دل خارج میکند! ... کمی که میگذرد و آرام که میشوم باز دل نگرانم اما این بار برای جدا شدن از تو ! ... @khadem_koolehbar