💠ملاقات با امام زمان(عج)
#شماره_۵۲
═༅༅═❥✦༅﷽༅✦❥═༅༅═
📘"شـيـخ ورام "در كتاب تنبيه الخاطر
و نزهة النّاظر مى گويد :
✓مرحوم علىبن جعفـر المـدائنى علوى
نقل كرده و گفته كه :
✦︎دركوفه پيرمرد قدكوتاهى كه معروف
به زهد و عبادت و پاكدامنـى بود زندگى
مى كرد روزى من درمجلـس پدرم بودم
كـه آن پيــرمـرد قضيــه اى را بـراى پــدرم
میگفت و آن قضيه اين است كه گفت:
شبى در مسجدجعفى كه مسجدقديمى
در پشتكوفه است بودم نيمههاىشب
تنهـا مشغـول عبـادت بـودم كه سـه نفـر
وارد مسجد شدند وقتىبه وسط مسجـد
رسيدند،يكى از آنهـا نشسـت و دسـت به
زميــن كشيـد، ناگهـان آﺏ زيـادى مـانـنــد
چشـمـه از زمـيـن جوشيـد، سپـس وضـو
گرفت و بهآن دو نفر دستور داد كهوضو
بگيرند،آنها هم وضو گرفتند، آن شخص
جلـو ايستــاد و اين دو نفـر به او اقـتــداء
كردند، من هم اقتداءكردم و با آنها نماز
خواندﻩام ، وقتى كه نمـاز را سلام داد و
مناز اينكه از زمينخشك آﺏخارﺝكرده
بـود تـعـجـب كـردﻩ بودم از آن فـردﻯ كه
طرف راست من نشستـه بود، پرسيـدم:
✘ايـن آقـا كيست ؟به من گفت :
✓اين آقا"صاحب الامـر امـاﻡزمان"(عج)
فرزند "امام حسـن عسـكرى "(ع) اسـت.
🔹خدمتش رفتم سلاﻡكردﻡو دستش
را بوسيدﻡو عرﺽكردم اﻯ پسر پيغمبـر
(صلىاللّهعليهوآله) نظر مباركتان درباره
شريف عمر بن حمزه كه يكـى از سادات
اسـت چيست ؟ آيا او برحق اسـت ؟
فرمـود :
✓او الــاﻥ بـر حـق نيسـت ولـى هـدايـت
میشود او نمى ميرد تاآنكه مرامى بينـد.
🔻على بنجعفر مدائنى مى گويد:من
اينقضيه را كتماﻥمىكردﻡمدﺕطولانى
از اينجريان گذشت و شريف عمرﻩ بن
حمزﻩفوﺕشدوندانستمكه آيا او بالاخره
خدمت حضـرت "بقيـة اللّه "(عج) رسيـد
يا خيـر .
♦️روزى به آن پيرمرد زاهدﻯكه قضيه
را براى پدرم نقل مىكرد رسيدم و مثـل
كسىكهمنكر استبهاو گفتم،مگـر شما
نگفتيـد،كه شـريف عمــر نمىميـرد مگـر
آنكه خدمت حضرت"صاحب الامر"(عج)
مى رسد؟به من گفتتو از كجا دانستى
كهاوخدمت حضرت"صاحب الامر"(عج)
نرسيدﻩاست؟من بعدها در مجلسى به
فرزند شريف عمر بن حمزه كه معروف
بـه شــريف ابوالمنـاقـب بـود بـرخـوردم،
گفـت:
▫️وقتـى پـدرم مریـض بـود،شبـى مـن
خدمتش بودم بـه كـلـى قوايـش تحليل
رفته بود و حتّى جوهـرﻩصوتش شنيـده
نمى شد .
اواخر شببا آنكه منتمـاﻡدرها را بسته
بودم ،ناگهـان دیدم شخصى وارد منـزل
شدكه از هيبـت او مـن جـرات نكـردم از
ورودش سـؤاﻝكنم،پهلوى پدرم نشست
و با او آرام آرام صحـبـت مى كـرد، پـدرم
مرتب اشك مى ريخت سپس برخاست
و رفـت . وقتى از چشـم مـا ناپـديـد شد،
پـدرم گفـت :
🔸مـرا بـنـشــانيد ، مـا او را نـشــانيدیـم
چشمهـايش را باز كرد و گفت :
✓اين مردى كه پهلوى من نشستـه بـود
كجا رفت؟گفتيم از هماﻥراهى كه آمده
بود بيرون رفت.
گـفـت :
عقبـش برويد او را برگردانيـد، ما ديـديم
درها مثل قبل بستـه است و اثرى از او
نيست،برگشتيم نزد پدر وجـرياﻥرا براى
او گفتيم .
✓گفت :
اين آقا حضرت"صـاحب الامـر"(عج)بود،
سـپــس بـاز كسـالـتـش سـنـگـيــن شـد و
بـى هـوش گـرديـد و پـس از چنـد روز از
دنيـا رفـت.
📚منبع:کتاب ملاقات بـا امام زمان(عج)
─┅═༅═❥༅🌼༅❥═༅═┅─
#کرامات
#امام_زمان
#خادمان_امامزمان
╔ ⃟🌸❥๑•~---------------
🆔
@khademan_emamezaman