⭕️ایستگاه نیایش
💎قسمت5
📌هر وقت صحبت از دوست خوب میشه ، من یاد آقا مصطفی میفتم.
ایشون از اون دوستای متدیّن و باحاله که هرچی ازش تعریف کنم بازم کمه
پارسال بهم پیشنهاد داد همراه گروهشون به اردوی جهادی بریم. قرار شد صبح بعد نماز سوار اتوبوس بشیم...
توی اتوبوس هر کدوم از بچه ها از هر دری صحبت میکرد امّا آقا مصطفی ساکت نشسته بود و ازپنجره منظره رو نگاه میکرد
منکه از طبع ادبی آقا مصطفی آگاه بودم، میدونستم به چی فکر میکنه مخصوصا هم که دیدم بارونی به شیشه اتوبوس میخورد خلاصه... بعد از غروب برای استراحت و نماز توی یه رستوران بین راهی وایستادیم نمازمون رو که خوندیم، دیدم آقا مصطفی داره به دشت نگاه میکنه...
تا منو دید گفت: نگاه کن خیلی زیباست ببین باد چطور لای برگها حرکت میکنه باید امید رو از طبیعت یاد گرفت... ما آدما از امید حرف میزنیم و تو کتابا خیلی راجبش مینویسیم اما امیدوارهای واقعی همین گیاهانند همین طبیعته همین درخته...
چون با هر باد و طوفانی سریع غر نمیزنه و حالت طلبکارانه از خدا نمیگیره چون این درخت به خدا ایمان داره... میدونه بعد زمستون بهاری میرسه
بعد به آسمون نگا کرد و گفت: میدونی اشکال ما آدما چیه؟!
گفتم: نه نمیدونم گفت:
اینکه ما فکر میکنیم زندگی یه حرکت افقی از گهواره تا گوره اما به نظر من زندگی یه حرکت عمودی از زمین به آسمونه
اگر بتونیم به آسمون برسیم یعنی درست زندگی کردیم بعدش یه درخت نشون داد و گفت: نگا کن!! شاخه هاشو ببین انگار دستاش رو به آسمونه شبیه یه آدمیه که داره قنوت میگه.. .
#ایستگاه_نیایش
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
🌼
@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝