🍃🌷
﷽
📚
#فریاد_مهتاب
خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه
قسمت 9⃣1⃣
86.او به فكر فرو مى رود و از كارى كه كرده است اظهار پشيمانى مى كند. على (ع) به او مى گويد: «وعده من و تو، فردا صبح، كنار مسجد، در حالى كه موهاى سر خود را تراشيده باشى». 87
او قبول مى كند و قول مى دهد كه فردا، صبح زود آنجا
حاضر باشد. اكنون، على (ع)، فاطمه (س)، حسن و حسين (ع) به سوى خانه ديگرى مى روند.
و همه اين سخنها را با صاحب آن خانه، هم مى گويند و او هم قول مى دهد فردا، صبح زود بيايد. و خانه بعدى... و باز هم خانه بعدى...
سيصد و شصت نفر به على (ع) قول مى دهند كه فردا براى يارى او بيايند، همه آنها عهد و پيمان مى بندند كه تا پاى جان به ميدان بيايند و از حقّ دفاع كنند. على (ع) به سلمان، مقداد، عمّار و ابوذر هم خبر مى دهد كه فردا صبح در محلّ وعده حاضر شوند. 88
* * * امروز شنبه، سوّم ماه ربيع الأوّل است، من صبح زود از خواب بيدار مى شوم و به محلّ وعده مى روم.
على (ع) زودتر
(صفحه38)
از همه آمده است، او منتظر كسانى است كه قول داده اند او را يارى كنند.
مقداد زودتر از همه آمده است. او در اين روزها، گلِ سرسبد ياران مولا شده است، عشق و ايمان او به راه على (ع) از همه بيشتر است. 89
نگاه كن! او شمشير خود را در دست گرفته است و به مولايش على (ع) نگاه مى كند، او منتظر است تا ببيند
مولايش چه فرمانى مى دهد.
آفرين بر تو! تو كيستى و چرا ما تو را نمى شناسيم؟ چگونه شد كه گوى سبقت را از همه ربودى!
كاش فرصت مى بود درباره مقام تو بيشتر مى نوشتم و دوستانم را با تو بيشتر آشنا مى كردم، در اين لحظه، تو يگانه دوران شدى و مايه افتخار على (ع)! تو تنها كسى هستى كه در قلب خود، ذرّه اى شك به راه على (ع) نكردى!
تو مقداد هستى كه لحظه نابِ افتخار را آفريدى!
بعد از مدّتى، سلمان، ابوذر و عمّار نيز از راه مى رسند، امّا هر چه صبر مى كنيم شخص ديگرى نمى آيد. 90
آنانى كه ديشب به فاطمه (س) قول دادند كجا رفتند؟
گويا منتظر آنها بودن، هيچ فايده اى ندارد، آنها نمى خواهند به قول خود وفا كنند.
امروز مى گذرد، شب فرا مى رسد. بايد حجّت را بر اين مردم، تمام كرد، امشب هم على (ع)، همراه با فاطمه (س)، حسن و حسين (ع) به درِ خانه بزرگان اين شهر مى رود. اين مردم، بار ديگر قول مى دهند كه فردا صبح براى يارى حق قيام كنند، امّا باز هم به عهد خود وفا نمى كنند.
آرى، اين مردم از (صفحه39)
مرگ مى ترسند، آنها مى دانند كه هر كس بخواهد با خليفه در بيفتد جانش در خطر خواهد بود.
امروز مخالفت با خليفه يعنى مخالفت با اسلام!! هر كس مخالفتى كند مرگ در انتظار او خواهد بود.
در سومين شب، على (ع)، فاطمه (س)، حسن و حسين (ع) به درِ خانه بزرگان انصار و مهاجران مى روند و باز آنها بى وفايى مى كنند.
خبر به گوش خليفه مى رسد كه على (ع)، شبها همراه با همسرش به درِ خانه مردم مى رود و از آنها مى خواهد تا براى يارى او قيام كنند.
اين خبر، خليفه و هواداران او را بسيار ناراحت مى كند، آنها تصميم مى گيرند تا هر چه سريع تر اقدامى انجام بدهند. * * * روز دوشنبه فرا مى رسد، امروز روز هفتم است كه پيامبر از دنيا رفته است. ديگر صلاح نيست كه على (ع) بدون بيعت با خليفه در اين شهر باشد، بايد هر طور شده است او را مجبور به بيعت كرد.
عُمَر نزد ابوبكر مى رود و از او اجازه مى گيرد تا براى آوردن على (ع) اقدام كند. ابوبكر به او اجازه مى دهد و خودش نيز همراه با عُمَر با جمعيّت زيادى به سوى خانه على (ع) حركت مى كنند، آنها مى خواهند هر طور هست او را براى بيعت به مسجد بياورند.
📚 پی نوشتها👇
86. سير أعلام النبلاء، أبو عبد اللّه محمّد بن أحمد الذهبي (ت 748 ه)، تحقيق: شُعيب الأرنؤوط، بيروت: مؤسّسة الرسالة، الطبعة العاشرة، 1414 ه.
87. سيرة ابن هشام (السيرة النبويّة)، أبو محمّد عبد الملك بن هشام بن أيّوب الحميري (ت 218 ه)، تحقيق: مصطفى سقا، وإبراهيم الأنباري، قمّ: مكتبة المصطفى، الطبعة الاُولى، 1355
88. السيرة الحلبيّة، علي بن برهان الدين الحلبي الشافعي (ت 11 ه)، بيروت: دار إحياء التراث العربي.
89. الشافي في الإمامة، أبو القاسم علي بن الحسين الموسوي المعروف بالسيّد المرتضى (ت 436 ه)، تحقيق: عبد الزهراء الحسيني الخطيب، طهران: مؤسّسة الإمام الصادق عليه السلام، الطبعة الثانية، 1410 ه.
90. شرح أُصول الكافي، صدر الدين محمّد بن إبراهيم الشيرازي المعروف بملاّ صدرا (ت 1050 ه)، تحقيق: محمّد
(صفحه175)
خواجوي، طهران: مؤسّسة مطالعات وتحقيقات فرهنگى، الطبعة الاُولى، 1366
👈
#ادامه_دارد....
📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی
#یا_زهرا_اغیثینی
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚