ای یادگاران علی ( شفیعی وهاشمی) خانعلی(خانعلی سیرفر) محمودم(محمودپایدار) محمدم(محمد مشایخی) مهدیم (طیاری)سید جوادم(سید جواد حسینی) و دیگر شهدای عزیزم آیا من می توانم شما را فراموش کنم و شما را تنها بگذارم شما هم وجود من هستید در صفحه دلم تصویری زیباتر از قامت مردانه شما حک نشده است، حافظه من مملو از نامهای مقدس شما و هر کدام بر صفحه دلم یادگاری نوشته اید، دوربین وجودم هر آنچه تصویر دارد شاهد روز و شب های عزیزانم من بارها و بارها جان دادن شما را نظاره کرده ام و صدها قتلگاه شما را به تماشا نشسته ام، من خر خر بریدن گلوهای شما را با گوشم شنيده ام،در زیر شنی تانکها له شدن برادرانتان و زیر شلاق دژخیمهای بعثی فریاد خمینی خمینی تان را نظاره بودم. من جان دادن مظلومانه و معنوی تان را که هنوز از شیارهای پاشنه پایتان در خوزستان و کردستان چشمه خون می جوشید فراموش نکردم. من بوی گوشت کباب شده آبدانان را در صدها میدان مین و در تک ها و پاتک های دشمن بارها استشمام کرده ام.بدنهایی که در گودالهای بمب های دشمن براي هميشه ناپدید شدند. من همه امیدم در قيامت به آخرین نگاه آشنا و بوسه وداع شماست که‌ هنوز گرمی آن را در این زمستان عمرم حس می کنم، من در سرزمین شما روئیده ام و با خون شما آبیاری شده ام و همه جوانه های خدمتم بوی خون شما را می دهد. _بدانید قاسم بی شما قاسم نیست قاسم با شما قاسم شده است حیات من بی شما مرگ است و مرگ با شما حیات لذت بخش من است. خاک پای بسیجی ها قاسم سلیمانی