🌼🌺🍃🍂✨ 🌺🍃🍂✨ 🍃🍂✨ 🍂✨ ✨ ..... ماه رمضان را آمده بود خانه... بہ علی مےگفت : «امسال ماه رمضون از خدا احدے الحسنیین را خواستم ؛ یا یا .» هر شب با موتور علی مےرفتند دعاے ابوحمزه، هر سےشب.... وقتی دعا را مے خواندنـد، توے حال خودش نبود، نالہ مےزد، داد مےڪشید ، استغفار مےڪرد ، از حال مےرفت... از دعا ڪہ بر مے گشتند، گوشہ ی حیاط، مےایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم نمےانداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمےتوانست خوب قنوت بگیرد، با همان حال، مےگفت، گریه می کرد، میگفت: ماه رمضون کہ تموم بشه، من هم تموم مےشم...... @khademinekoolebar