✏️اگرچنددقیقه قبل ازاین حادثه، جوان غیورسبزواری به آن دخترتذکر می‌دادخواهرم حجابت رورعایت کن؛ احتمالابایکی ازاین واکنش‌ها روبرو می‌شد: «به توچه عوضی،موی خودمه، به توچه ربطی داره،توچشاتو ببند، دوست دارم آزادباشم!» اماوقتی که مورد تعرض چندهوس‌باز قرارگرفت،آن جوان غیورنگفت: «جون خودمه،به من چه ربطی داره، اون پسراآزادن هرکاری بکنن..» 💠⚜ خبرشهادتت پیچیده است😔به همان تلخی وسنگینی که خبرهای این‌چنینی می‌پیچندوکام انسان‌های باشرافت را تلخ‌تر اززهرمی‌کنند شده 💠⚜ قصه‌ی شهادت تو،قصه‌ی چاقوهای پی‌درپی که ناجوانمردانه وبی‌رحمانه بر جسمت نشست،ازکثیف شدن روح دو نامردی آغازمی‌شودکه اسیرهوس شهوت وغضب بودندوادامه پیدامی‌کند بابی‌حیایی وبی‌مسئولیتی دختران نوجوانی که خلاف فطرت خودعمل کرده‌اندوچنگ به صورت شرع وقانون انداخته‌اند!😔 💠⚜ قصه‌ی شهادت تو،ادامه پیدا می‌کندبا غیرت زیبا و مثال‌زدنی‌ات وشجاعت و انسانیتت. قصه‌ی شهادت تو،قصه‌ی ارزش‌هایی است که قرن‌هاست درقصه‌های مادران سرزمین مادرخشیده است. ! ! ! آقا حمیدرضای الداغی! نامت به تاریخ ماپیوست مثل علی خلیلی،مثل علی لندی،مثل حسن امیدزاده،مثل ریزعلی، .. مابه شماافتخارکرده‌ایم ومی‌کنیم. 💠⚜ ولی امروزمثل شمانگران دخترانمان هستیم.نگران دخترانی که هرچه گفته‌ایم و می‌گوییم،باور نمی‌کنندکه پوشش رفتاردرست،عامل امنیت خودشان است واین‌گونه تجربه‌ای تلخ بایدبرای چندمین بارتکرارشودوخانواده‌ای این‌گونه به سخت‌ترین وتلخ‌ترین درددچارشود،تا شایدعده‌ای باورکنندفلسفه‌ی قرآنی پوشش را:«فیطمع الذی فی قلبه مرض»