📔 کتاب داستانی «بستنی» 📚 برگرفته از خاطرات شهید علی اکبر توفیقی 🔹به قلم سعیدرضا کامرانی 🔹در بخشی از داستان کتاب «بستنی» می‌خوانیم: همیشه وقتی از نی‌ریز بر می‌گشتیم به سمت مناطق جنگی خوزستان، از کمربندی کازرون رد می‌شدیم تا علی اکبر رو سوار کنیم. اونم قبل از این که سوار بشه پاش رو می‌ذاشت روی رکاب مینی‌بوس و می‌گفت: برادرا، یا علی! بفرمایید بستنی توفیقی، مهمون من. مغازه بستنی ما نزدیکه. اما همیشه وقت تنگ بود و هیچ وقت جور نشد که مهمونش بشیم. 🔹در بخشی از کتاب بستنی قسمتی از وصیت نامه شهید علی اکبر توفیقی آمده است: الهی تو شاهد باش که من این راه را خودم انتخاب کرده‌ام. کسی به من این راه مقدس را تحمیل نکرده است. با چشمانی باز و قلبی مطمئن به این راه که خداوند وعده آن را فرموده قدم نهادم و تا پای جان استقامت خواهم نمود. خدایا تو مرا به راه راست هدایت کن و گناهم را ببخش. 🔹شهید علی‌اکبر توفیقی در سال 1365 در شلمچه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلستان شهدای کازرون به خاک سپرده شد. 🔸 روزهای سه شنبه با معرفی یک کتاب در حوزه شهدا و دفاع مقدس استان فارس همراه ما باشید... @Khademinshohada_Fars 🌱