اسمم الهه است3 ساله ازدواج کردیم ولی شوهرم هیچ وقت بهم نمیگه شغلش چیه و تنها چیزی که میدونستم این بود شب کاره🔥
یه روز اومد به بهانه اینکه چند شب ماموریت کاری داره و نیست منو برداشت بزور برد خونه پدرم بغض کرده بودم ولی جلوی خودم گرفتم🥺
چندروز میگذشت حالت تهوع هام زیاد تر شده بود با خودم گفتم حتما از استرسه و دوری شوهرمه ولی وقتی متوجه شدم باردارم شوکه شده بودم،اژانس گرفتم و رفتم خونمون تا به خودم برسم و بعدش این خبر خوب و بهش بدم که زودتر برگرده ،اما کاش همونجا میمیردم و پام به خونمون باز نمیشد...
🔥😱👇😭
https://eitaa.com/joinchat/1154548639C66c6f270aa🔥سرگذشت زجر آور زندگیم و بخون👆❤️🔥