#شعر_و_غزل
در گردش چشمان تو خورشید نهفتهاست
در هر سخن ناب تو امید نهفته است
کفر است اگر بوسه عشاق در این قوم
در طرهی گیسوی تو توحید نهفته است
تاریک شود گر همه دنیا به سیاهی
در ناوک مژگان تو مهشید نهفته است
گر نام من از خاطر پاک تو گذر کرد
در این گذرم لذت وادید نهفته است
دل را چه هراسی ز شب تار و بیابان
وقتی به دستان تو ناهید نهفته است
میخواهمت از روز ازل تا شب مردن
در عشق همین حرمت جاوید نهفته است
📌به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/abou_heirane_darouni