#انتخابدرست
سرخ شده بود از گرما.
زنگ موبایلش، کلافه ش کرده بود.
با دستای چرب و سیاه ،گوشی رو برداشت:
اومدم .. اومدم .. الان ..
اه لعنتی .. نه ، با تو نبودم .. بابا رسیدم دیگه ...
آچار رو پرت کرد یه گوشه و با یه لگد از دو چرخه ی خرابش ، خداحافظی کردو
فقط دوید.
یاد حرف باباش افتاد:
پسرم این دو چرخه خیلی قشنگه،
اما فردا پس فردا تو رو به مقصد نمیرسونه ها،از من گفتن.
_اگه در لحظه ی انتخاب،
فریب ظاهرش رو نمیخوردم،
الان وضعم این نبود...
#انتخابات🗳🇮🇷
#زهره_قاسمی
@khalvatevesal