برای اذن زیارت ، شدم گدای نجف
گره به کار من افتاده ناخدای نجف
قسم به نام بلندت، ببین که در به درم
فقط دوای نیازم شده هوای نجف
چقدر خواب حرم را ببینم و نرسم
عمود آخر راهم ، به یک عطای نجف
نماز حاجت خود را دوباره میخوانم
همیشه لحظه ی آخر به اقتدای نجف
به دست های کریمانه ی تو دل بستم
به نام نامی مولا ، به کیمیای نجف
تمام خواهش جانم ، وصال کرب و بلاست
امید اول و آخر شده دعای نجف
جواز نوکری ام را ندیده امضا کن
وزیده بوی اجابت ، از ابتدای نجف
برای عاشق دل خون ، اشاره کافی است
دوباره عطر حسین آمد از سرای نجف...
#بازنشر
#زهره_قاسمی
#وصال
@khalvatevesal