﷽✍️گفت و گوی یزید و سفیر روم در حضور اسرای حسینی و اسلام آوردن سفیر روم و شهادت او توسط یزید (۱) 🔹از امام زین‌العابدین(ع) روایت شده که فرمودند: «هنگامی که سر امام حسین(ع) را پیش یزید آوردند، او مجلس شرابخواری تشکیل داد و هر روز سر مقدس امام حسین(ع) را در برابر خود می‌گذاشت و شروع به نوشیدن شراب می‌کرد. روزی سفیر روم که یکی از بزرگان و اشراف روم بود، در مجلس حضور داشت، به یزید گفت: ای پادشاه عرب! این سر مربوط به چه کسی است؟ 🔸جواب داد که برای چه می‌خواهی بدانی که این سر کیست؟! سفیر گفت: هنگامی که من به خدمت پادشاه خود برمی‌گردم، از چیزهایی که دیده‌ام، از من سؤال می‌کند، دوست دارم جریان این سر و صاحب آن را بدانم تا برایش تعریف کنم تا او هم در شادی و سرور تو شریک شود. 🔹یزید – لعنت الله علیه – گفت که این سر حسین بن علی بن ابیطالب می‌باشد. سفیر رومی پرسید: مادرش چه کسی است؟ یزید پاسخ دادک فاطمه، دختر رسول خدا(ص). 🔸آن نصرانی گفت: «اف بر تو و بر دین تو! دین من بسیار بهتر از دین توست؛ چرا که پدر من یکی از نوادگان حضرت داوود می‌باشد، میان آن حضرت و من، نسل‌های زیادی وجود دارند؛ اما مسیحیان مرا احترام می‌کنند و خاک پای مرا به سبب اینکه از نوادگان داوود پیامبرم، برای تبرّک برمی‌دارند؛ و حال آنکه شما فرزند دختر پیامبرتان را می‌کشید، با اینکه بین او و پیامبرتان یک مادر بیشتر فاصله نیست، این چه دینی است که شما دارید؟!» ادامه دارد ..... 🔷کانال با تا مواضع و حمایت از و http://eitaa.com/joinchat/2967404544C78b06dcbee